شنوایی یکی از حواس پنجگانه است که در هنگام کودکی کارایی بسیار برجستهای دارد. هنگامی که برای کودک
داستان کودکانه میگویید حس شنوایی او را درگیر میکنید. کودک دوست دارد با پدر و مادرش کنش و تعامل داشته باشد. داستانهای پیش از خواب به بهبود روابط میانفردی کودک و پدر و مادر میانجامد. احساس صمیمیت و همدلی کودک و والدینش را بهبود میبخشد. به کودک نشان میدهد که برای خانوادهاش اهمیت دارد و برای او حتی پیش از خوابیدنش وقت میگذارند. پدر و مادر با داستان گفتن برای کودک از کودکشان حمایت عاطفی میکنند و کودک به خوبی این حمایت را درک میکند.
گاهی نمیتوانیم دربارهی برخی از مسائل به صورت مستقیم با کودک سخن بگوییم. در چنین شرایطی
داستان کودکانه گفتن میتواند ابزاری برای انتقال حرفهایمان به کودک باشد. فرض کنید کودک به بهداشت فردی اهمیت نمیدهد والدین میتوانند داستانی با موضوع بهداشت و تمیزی برای کودک بگویند تا از او بخواهند به بهداشت فردی اهمیت دهد.
داستان گفتن برای کودک به بارور شدن توانایی تخیل کودک کمک میکند. کودک با شنیدن داستان به تصویرسازی ذهنی و تجسم آنچه میشنود دست میزند. توانایی تخیل و خیالپردازی در کودک به رشد تواناییهای ذهنی کودک میانجامد. پس والدین با کتاب خواندن و داستان گفتن برای کودک، به بهبود توانایی تخیل و رشد تواناییهای ذهنی کودک کمک میکنند.
با داستان گفتن برای کودک میتوانیم استرس و ناراحتیهایی که در روز دچارشان شده است را برطرف کنیم. هنگامی که کودک از نظر فکری و روانی آرام شود میتواند خوابی آسانتر و باکیفیتتر داشته باشد. داستان گفتن پیش از خواب زمینه را برای خواب بهتر کودک فراهم میکند.
داستانهایی که برای کودک گفته میشود او را با اخلاق و اصول اخلاقی آشنا میکند. داستانها میتوانند به رشد اخلاقی
کودک کمک کنند. پیشتر دربارهی دیدگاه رشد اخلاقی کلبرگ سخن گفتم؛ میدانیم رشد اخلاقی از دیدگاه کلبرگ مرحلهای است. داستانهایی که نیازمند نتیجهگیری شنونده هستند به رشد اخلاقی کودک کمک میکنند.
قصه کودکانه گفتن برای کودک را فراموش نکنید.
قصه گفتن و کتاب خواندن پیش از خواب برای کودکان را
جدی بگیرید. قصه گفتن تنها ۱۰ دقیقه از وقت شما را خواهد گرفت که زمانی اندک است. اما به یاد داشته باشید همین زمان اندک میتواند به بهبود رشد روانی کودک بیانجامد. به جای آنکه برای کودک قصهای صوتی خریداری کنید خودتان برایش قصه بگویید. هیچ صدایی جایگزین صدای پدر و مادر نمیشود. کودک دوست دارد قصه را از زبان شما بشنود تا آرام بگیرد و بداند که دوستش دارید. به یاد بسپارید که سبک زندگی شما در آیندهی کودکتان موثر است.
خواندن
داستان های کودکانه برای کودک هنگام خواب در شب، قدرت تخیل او را افزایش می دهد
خواه شما تصمیم دارید که صاحب فرزندی شوید یا خواه که اکنون پدر یا مادر هستید، شاید شنیده باشید که خواندن
داستان کودکانه برای فرزند خردسال تان هنگام خواب در شب، بسیار مفید می باشد.
علی رغم این واقعیت که اکثر والدین تمایلی به این کار ندارند، آن هم به دلیل این که یک روز کاری طولانی، آن چند دقیقه کتاب خوانی را برای آنها خسته کننده و آزاردهنده می سازد، اما آن، تاثیر مثبتی بر سلامت روحی و روانی و احساسی و هیجانی کودک شما می گذارد.
در اینجا، به مرور بهترین فواید خواندن داستان برای کودکان هنگام خواب در شب، بپردازید، و در این صورت، هرگز در خواندن آن برای فرزند خود مضایقه نخواهید نمود:
1- افزایش قدرت تخیل کودک
خواندن داستان برای کودک هنگام خواب در شب، قدرت تخیل او را افزایش می دهد. کودکان باید قدرت تخیل سالمی داشته باشند، زیرا فکر و ذهنشان را به فعالیت واداشته و به آنها می آموزد تا به نحوی سریع و موثر بیاندیشند. و آنها به واسطه قدرت تخیل و شگفت انگیز خود، در آینده قادر به یافتن راه حل های سودمند و موثری خواهندبود. توانایی مجسم نمودن شخصیت ها، مکان ها و موقعیت ها و رویدادهای غیرواقعی و خیالی، زندگی ما را رنگین تر و شادتر می سازد، به همین دلیل، شما باید این مهارت را به فرزند خود نیز بیاموزید.
خواندن داستان برای کودکان، باعث اصلاح و تکمیل زبان آنها می شود
2- خلق لحظات ارزشمند و گرانبها
به راستی، خواندن داستان هنگام خواب در شب برای کودکان،
لحظات فراموش نشدنی است. شما به عنوان پدر یا مادر، احتمالا خواهان آن هستید که فرزندانتان، آن اوقاتی را که شما هنگام خواب در شب برایشان داستان های سحرآمیز و شگفت انگیز می خوانید، به یاد آورند. زمان هایی که به یکدیگر شب بخیر می گویید و نظاره گر لبخند کوچک و دوست داشتنی فرزند زیبا و خواب آلود خود هستید، واقعا گرانبها و ارزشمند است. برای خلق آن خاطرات، چند دقیقه ای را به خواندن داستان برای فرزند خردسال خود، اختصاص دهید.
3- اصلاح و تکمیل زبان در کودک
خواندن داستان برای فرزندانمان، باعث
اصلاح و تکمیل زبان آنها می شود. درواقع، ما بطور همزمان، هم برای آنها داستان می خوانیم و هم به آنها آموزش می دهیم، زیرا آنها اکثر کلماتی را که شما هنگام خواندن داستان ذکر می کنید، بلافاصله پس از شنیدن شان بکار می برند. گوش دادن به داستان های بسیار زیاد، به فرزندان کمک می کند تا افکار و عقایدشان را بهتر بیان کنند.
4- پرورش عشق و علاقه به کتاب خوانی در فرزندان
زمانی که شما هنگام خواب در شب، برای فرزندتان داستان می خوانید، در حقیقت شما با این کار، کودک خود را به خواندن کتاب های بیشتری در مسیر زندگی، ترغیب و تشویق می کنید. فرزندانی که عشق و علاقه بسیار زیادی به مطالعه دارند، صاحب والدینی هستند که در دوران کودکی برای آنها قبل از خواب، کتاب می خواندند. کودکانی که فقط به تماشای فیلم و کارتون می پردازند، تنها به دلیل آن است که فوائد کتاب خواندن را نمی دانند. سعی کنید فرزندان خود را به خواندن کتاب ترغیب کنید، زیرا بدین ترتیب، آنها در زندگی، بسیار موفق تر خواهند بود.
5- خواندن داستان برای فرزندان، آنان را به فعالیت وادار می کند
هنگامی که فرزندان، داستانی را از پدر و یا مادر خود می شنوند، تنها تصور کنید که چه سوال های زیادی در ذهنشان ظاهر می شود، مثلا، این چیست؟ آن چیست؟ آنها هنوز اطلاعات و آگاهی زیادی ندارند، اما هرچه که شما برایشان داستان بخوانید، به همان نسبت نیز آنها سوالات بیشتری می پرسند و هرچه آنها سوالات بیشتری بپرسند، به همان نسبت نیز پاسخ بیشتری دریافت می کنند و از هوش و ذکاوت بیشتری برخوردار می شوند. هر شب هنگام خواب، خواندن داستان را برای فرزندانتان آغاز کنید، و در نتیجه آنها سعی خواهند نمود که سوالات خود را حتی بدون کمک شما پاسخ دهند، زیرا مغزشان بهتر، سریع تر و به شیوه مبتکرانه تری فعالیت خواهدنمود.
طلاق پدر و مادر، تغییری اساسی و اغلب دلخراش در دنیای یک کودک است و از نگاه او طلاق، یعنی از دست دادن خانواده. خیلی از بچهها با شنیدن خبر جدایی پدر و مادر، غافلگیر، غمگین، عصبانی و مضطرب میشوند. کودک طلاق به این فکر میکند که زندگیاش از این به بعد چه تغییری خواهد کرد و به سختی میتواند با شرایط جدید کنار بیاید.
دنیای بچهها دنیایی وابسته است و بچهها با روحیهی لطیف و حساس خود ارتباط بسیار نزدیک و عمیقی با پدر و مادر خود به عنوان همراهان همیشگی و دوست داشتنی دارند. بچهها شدیدا به مراقبت والدین خود وابسته و دلگرماند. اما دنیای نوجوانان کمی مسقلتر، دورتر و مجزاتر از پدر و مادر است. آنها به خود متکیترند و روی دوستان خود تمرکز بیشتری دارند و حالا در این سنین، زندگی اجتماعی آنها گستردهتر شده و به بیرون از خانه و خانواده و دنیایی بزرگتر با تجربیات فراوانتر کشیده شده است. بنابراین تاثیر گذاری جدایی پدر و مادر بر یک کودک و یک نوجوان، با هم متفاوت است.
واکنش کوتاه مدت یک کودک نسبت به طلاق میتواند از نوع واکنش اضطرابی باشد و سوالاتی از ترس و نگرانی در ذهن او ایجاد کند: حالا چه میشود؟» و چه کسی از من مراقبت خواهد کرد؟». کودک با بیشترین ترسهای خود به این سوالها جواب میدهد، در نتیجه واکنش او نیز اضطراب بیشتر خواهد بود. کودک طلاق معمولا احساسات خود نسبت به جدایی پدر و مادرش را پنهان میکند و هر چند ممکن است ظاهرا آرام و بیتفاوت به نظر برسد اما در درونش غوغایی برپاست.
اما واکنش یک نوجوان نسبت به جدایی پدر و مادر، تهاجمیتر است و میخواهد با رفتارهای ستیزه جویانه و نافرمانی کردن، کنترل زندگیاش را به دست بگیرد. یک نوجوان، نیتی و عصیان خود را با فاصله گرفتن از پدر و مادرش نشان میدهد. او با خودش فکر میکند اگر پدر و مادرم نتوانستند به هم متعهد بمانند و از خانوادهمان مراقبت کنند، پس من باید بیشتر به خودم متکی باشم و مستقل شوم»، اگر آنها به نظر من اهمیت ندادند و فقط به خودشان فکر کردند پس من هم باید فقط به خودم اهمیت بدهم»، اگر آنها برایشان مهم نبود که من آزرده و ناراحت میشوم، پس من هم اهمیتی به اینکه آنها را ناراحت کنم و برنجانم نمیدهم».
برای بیشتر پدر و مادرهایی که در زندگی مشترک خود به بن بست میرسند، طلاق تنها راه حل موجود است و نگرانی در مورد موقعیت بچهها، آیندهی آنها و آسیبهایی که ممکن است ببینند، بزرگترین دغدغهی پیش روست.
محققان میگویند طلاق برای همهی کودکان استرس برانگیز است اما بعضی از کودکان طلاق، زودتر از بقیه خودشان را با شرایط جدید تطبیق میدهند.
اولین سال زندگی بعد از طلاق برای کودکان طلاق، سختترین است
پژوهشگران دریافتهاند کودکان طلاق، طی سالهای اول و دوم بعد از جدایی پدر و مادر، سختترین شرایط را پشت سرمیگذارند و با بیشترین چالشها روبرو هستند. بعضی از کودکان طلاق، زودتر با تغییرات پیش آمده در زندگی روزمرهی خود سازگاری پیدا میکنند اما بعضی دیگر انگار هرگز نمیتوانند به شرایط نرمال» برگردند. این درصد کوچک از کودکان طلاق ممکن است بعد از جدایی پدر و مادر، دچار مشکلاتی مداوم شوند که حتی تمام طول عمر با آنها باشد.
کودکان طلاق و تاثیر هیجانی
طلاق برای تمام خانواده نابسامانی ایجاد میکند اما برای کودکان، چنین موقعیتی میتواند پریشان کننده، ترسناک و ناامید کننده باشد:
البته هر خانوادهای شرایط منحصربفرد خودش را دارد. در خانوادههایی که اختلافات شویی شدید است، طلاق پدر و مادر به معنی جنگ و دعوا و تنشِ کمتر بوده و کودک را به آرامش میرساند.
کودکان طلاق و استرسها
یکی از پیامدهای طلاق این است که بچهها از تماس و ارتباط روزانه با یکی از والدین محروم میشوند. کم شدن مدت زمان رابطهی والد و فرزند بر کیفیت این رابطه نیز اثر میگذارد و محققان دریافتهاند خیلی از کودکان طلاق بعد از جدایی، احساس صمیمیت کمتری با والدی که با او زندگی نمیکنند خواهند داشت.
طلاق بر رابطهی فرزند با والدی که سرپرستی او را به عهده دارد نیز اثر میگذارد. در اغلب موارد، سرپرستی کودک بعد از طلاق به عهدهی مادر است و تک سرپرستی فرزند، استرس زیادی به مادر وارد میکند. مطالعات نشان میدهند معمولا بعد از طلاق، از محبت و پشتیبانی مادر تا حدودی کم میشود. ضمنا بنا بر یافتهها، دیسیپلین و اقتدار مادر بعد از طلاق، استمرار کمتری داشته و کم اثر میشود.
برای بیشتر کودکان طلاق، جدایی پدر و مادر، سختترین بخش ماجرا نیست بلکه استرسها و تبعات ناشی از آن چیزهایی هستند که زندگی بعد از طلاق را دشوار و پیچیده میکنند.
عوض شدن مدرسه، اقامت در خانهای جدید و زندگی کردن با یکی از والدین که خودش اکنون با احساسات جدیدی درگیر است، تنها چند نمونه از موارد استرس برانگیزی هستند که زندگی را برای یک کودک طلاق سخت میکنند.
چالشهای مالی و اقتصادی نیز از مشکلات شایع بعد از جداییاند. بسیاری از خانوادهها مجبور میشوند به خانهای کوچکتر نقل مکان کنند یا منطقهی ست خود را تغییر دهند و اغلب به امکانات کمتری نیز دسترسی خواهند داشت.
کودکان طلاق و مشکلات روانشناختی
طلاق میتواند احتمال مشکلات روحی و روانی را در کودکان و نوجوانان بالا ببرد. مطالعات نشان میدهند کودکان طلاق در هر سن، جنسیت و فرهنگی، بیشتر در معرض مشکلات روانی قرار میگیرند. طلاق ممکن است اختلال سازگاری در کودک طلاق ایجاد کند که در عرض چند ماه برطرف شود، اما مطالعات دریافتهاند میزان افسردگی و اضطراب و رفتارهای ضد اجتماعی در کودکان طلاق بیشتر است.
کودکان طلاق و مشکلات رفتاری
کودکان طلاق نسبت به کودکانی که با هر دو والد خود زندگی میکنند، بیشتر ممکن است دچار مشکلات رفتاری برونی سازی مانند اختلال سلوک (رفتارهای معرّف اختلال سلوک شامل رفتارهای خشن و پرخاشگرانه، خشونتهای عمدی و بیرحمانه نسبت به حیوانات، دروغگویی، تقلب، نادیده گرفتن حقوق دیگران و . میشود)، بزهکاری و رفتارهای تکانشی شوند. کودک طلاق معمولا با همسالان خود، بیشتر اختلاف و ناسازگاری پیدا میکند.
کودکان طلاق و افت تحصیلی
کودک طلاق ممکن است عملکرد تحصیلی چندان مطلوبی نداشته باشد. مطالعات نشان میدهند کودکان طلاق در امتحانات و آزمونهای تحصیلی، نمرات کمتری کسب میکنند. احتمال مدرسه گریزی و ترک تحصیل نیز در میان کودکان طلاق بیشتر است.
کودکان طلاق و رفتارهای پُرخطر
نوجوانانی که والدینشان از هم جدا شدهاند بیشتر احتمال دارد که دست به رفتارهای پُرخطری مانند فعالیتهای جنسی زودهنگام و مصرف مواد مخدر بزنند. در ایالات متحده آمریکا، نوجوانانی که والدین آنها طلاق گرفتهاند، نسبت به همسالان خود زودتر و بیشتر سراغ مصرف الکل، ماریجوانا، تنباکو و سایر مواد مخدر میروند.
طبق یافتهها، نوجوانانی که وقتی 5 ساله یا کوچکتر بودند والدینشان از هم جدا شدند، خیلی بیشتر در معرض وارد شدن به فعالیتهای جنسی پیش از 16 سالگی قرار داشتند.
مشکلات کودکان طلاق که میتوانند تا بزرگسالی نیز ادامه پیدا کنند
برای درصد کمی از کودکان طلاق، اثرات روحی و روانی طلاق، بلند مدت است. برخی پژوهشها، طلاق والدین را با افزایش مشکلات روانی، اعتیاد و بستری شدن به دلیل مشکلات روانی مرتبط دانستهاند.
تحقیقات زیادی از جمله تحقیقی که در نشریهی Family Psychology منتشر شده، شواهدی ارائه دادهاند که نشان میدهد کودکان طلاق بیشتر احتمال دارد که در سنین جوانی در زمینههای تحصیلی، شغلی و روابط عاشقانهی خود چندان موفق نباشند. بزرگسالانی که زمانی کودک طلاق بودهاند، دست آوردهای تحصیلی و شغلی کمتری دارند و بیشتر ممکن است دچار مشکلات حرفهای و اقتصادی شوند. کودکان طلاق در بزرگسالی به سختی میتوانند نگاه مثبتی نسبت به روابط خود داشته باشند.
آیا ادامهی زندگی مشترک با وجود اختلافات شدید به نفع بچههاست؟
با وجود این واقعیت که طلاق، فشار زیادی به خانواده وارد میکند اما با هم ماندن پدر و مادر فقط به خاطر بچهها، بهترین انتخاب نیست. کودکانی که در خانههایی پُر ازمشاجره و بگومگو، داد و بیداد و خشم و نیتی زندگی میکنند، ممکن است بیشتر در معرض ابتلا به مشکلات روحی و روانی و رفتاری باشند.
منبع
از آنجایی که بیشتر پرینترهای کنونی از شبکه وایرلس پشتیبانی میکنند، بنابراین پرینت وایرلس ساده تر از هر زمان دیگری شده است. اگر بتوان پرینتر را بطور مستقیم به شبکه متصل کرد، به راحتی می توان از سیستم عامل های ویندوز و مک با آن پرینت کرد، همچنین اگر تعمیر پرینتر شبکه در اختیار نداشته باشید، بازهم میتوانید با نصب آن روی یک کامپیوتری که به شبکه متصل است، آن را با دستگاههای دیگر به اشتراک بگذارید.
1. ابتدا پرینتر خود را چک کنید. اگر می خواهید بطور وایرلس از لپتاپ خود پرینت بگیرید، دو انتخاب هنگام راه اندازی پرینتر خود دارید: یا می توانید از پرینترهای شبکه استفاده کنید و آنها را بطور مستقیم به شبکه خانگی خود متصل کنید، و یا پرینتری را که به دیگر کامپیوتر متصل به شبکه وصل است را به اشتراک بگذارید. انتخاب شما به نوع درگاه هایی که پرینترتان از آن پشتیبانی می کند و همچنین تنظیمات شبکه خانگیتان وابسته است. بعضی از پرینتر های قدیمی تر هم برای اتصال به شبکه، می توانند با کابل USB به کامپیوتر متصل شده و سپس با شبکه از طریق کامپیوتر در ارتباط باشند.
• بیشتر پرینتر های مدرن بطور مستقیم به شبکه های وایرلس متصل خواهند شد. اما برخی پرینتر های شبکه تنها با کابل اترنت به شبکه متصل می شوند. همچنین
2. شبکه و نیاز های خود را بررسی کنید. پرینترهایی که بطور مستقیم به شبکه متصل می شوند، براحتی می توانند با استفاده از سیستم عامل های ویندوز و مک بکارگرفته شوند. اما پرینترهایی که ابتدا به کامپویتر متصل می گردند و سپس در سیستم به اشتراک گذاشته می شوند، با کامپیوترهایی با همان سیستم عامل می توانند براحتی مورد استفاده قرار بگیرند (ویندوز به ویندوز و مک به مک)، که البته نیازمند تنظمات خاصی نیز می باشد. این تنظیمات در این قسمت قرار داده شده است: چگونه می توان یک پرینتر شبکه را نصب کرد.
• نصب مستقیم پرینتر در شبکه اگر ممکن باشد، گزینه مناسب تری است. نه تنها با استفاده از این روش اتصال راحت تر می باشد، بلکه همچنین بدین صورت می توان از پرینتر بطور مداوم استفاده کرد و دیگر برای اتصال به آن لازم نیست تا کامپیوتر مادری که پرینتر بر آن نصب شده هم روشن بماند.
1. پرینتر خود را به شبکه خانگیتان متصل کنید. روش این کار در پرینتر های مختلف متفاوت خواهد بود.
• اگر پرینتر شما با استفاده از کابل اترنت به شبکه متصل می شود، پورت اترنت پرینتر خود را به روتر یا سوییچ شبکه متصل کنید. این تمام کاری است که باید در مورد پرینترهای این چنینی انجام دهید.
• اگر پرینتر شما با استفاده از وایرلس به شبکه متصل می شود، شما با استفاده از صفحه نمایش پرینتر خود می توانید آن را برای اتصال به شبکه وایرلس مهیا کنید. در ابتدا باید نام شبکه (wireless SSID) و رمز آن را وارد کنید. روش دقیق ادامه کار بسته انواع پرینترها متفاوت می باشد و بهتر است برای ادامه کار به دستورالعمل پرینتر خود مراجعه کنید.
2. به پرینتر شبکه متصل شوید (ویندوز). یکبار که پرینتر روی شبکه نصب شود، شما می توانید با استفاده از لپ تاپ به آن متصل گردید. این دستور العمل برای تمام نسخه های ویندوز یکسان می باشد.
• کنترل پنل ویدوز را باز کنید. هم می توانید با استفاده از منوی استارت آن را بیابید و هم در ویندوز 8 با فشردن می توانید کنترل پنل را باز نمایید.
• گزینه "Devices and Printers" یا "View devices and printers"بزنید.
• کلید Add a Printer را فشار دهید.
• گزینه "Add a network, wireless or Bluetooth printer" را بزنید. در ویدوز 8 لازم نیست چنین چیزی را بزنید.
• نام پرینترتان را از لیست پرینترهای موجود انتخاب کنید. دستورات نصب درایور که بطور اتوماتیک ظاهر می شود را دنبال کنید. اگر ویندوزتان بطور اتوماتیک نتوانست درایور صحیح را پیدا کند، شما می توانید درایور صحیح آن را از سایت شرکت تولید کننده دانلود نمایید.
3. به پرینتر شبکه متصل شوید (مک). یکبار که پرینتر روی شبکه نصب شود، شما می توانید با استفاده از لپ تاپ به آن متصل گردید. این دستور العمل برای تمام نسخه های OS X یکسان می باشد. توجه کنید که پرینتر شبکه شما باید از AirPrint یا Bonjour (تقریبا تمامی پرینترهای مدرن این گونه هستند) پشتیبانی کند.
• روی کلید اپل منو کلیک کنید و گزینه System Preferences را انتخاب کنید.
• گزینه Print & Scan را از منوی فوق انتخاب کنید.
• روی علامت + انتهای لیست پرینترهای نصب شده کلیک کرده و آن را نگه دارید.
• نام پرینتر خود را از لیست پرینترهای در دسترس انتخاب کنید. اگر نام پرینترتان وجود ندارد، شما می توانید برنامه آن را از سایت تولید کننده دانلود نمایید.
• اگر کلید Downlod & Install ظاهر شد، روی آن کلیک کنید. OS X معمولا بیشتر نرم افزارهای پرینتر ها را درخود دارد اما پرینتر شما در برخی مواقع ممکن است نیازمند برنامه های اضافه تری باشد که باید دانلود گردد.
4. حال می توانید از پرینتر جدیدی که نصب نموده اید، استفاده کنید. یک بار که پرینتر شبکه به سیستم عامل شما متصل گردد، شما می توانید درست مانند پرینتری که بطور مسقیم به لپتاپتان متصل باشد، از آن استفاده نمایید. در هر برنامه ای که هستید، قسمت پرینت را کلیک کرده و نام پرینتر شبکه خود را از لیست آن انتخاب نمایید.
1. در ابتدا پرینتر را روی کامپیوتری که قرار است آن را به اشتراک بگذارد، نصب نمایید. از آنجایی که هر زمان شما بخواهید از پرینتر استفاده نمایید، به کامپیوتر احتیاج دارید، بنابراین باید آن روی یک کامپیوتر رومیزی نصب کنید که همیشه بتوانید آن را روشن بگذارید.
• بیشتر پرینترها با پس از اتصال کابل USB آن ها به کامپیوتر، بطور خودکار نصب می گردد. اما چنانچه نصب پرینتر شما با مشکل مواجه گردید، به دستورالعمل آن مراجعه نمایید.
2. یک گروه خانگی بسازید (در ویدوز 7 و نسخه های پس از آن). اگر تمام کامپیوتر هایی که از آن استفاده می کنید، دارای ویدوز 7 و نسخه های بعدی آن باشند، شما با استفاده از ویژگی های گروه خانگی خود، براحتی می توانید پرینترتان را به اشتراک بگذارید. همچنین اگر از ویندوز های ویستا یا XP استفاده می کنید، از مرحله 5 شروع کنید.
• روی کامپیوتری که پرینتر را به اشتراک گذاشته است، یک گروه خانگی بسازید. از منوی کنترل پنل، منوی HomeGroup را انتخاب کنید و با کلیک روی آن شروع به تنظیم آن نمایید.
• با دنبال کردن دستورالعمل زیر تنظیمات گروه خانگی را تکمیل نمایید. هنگامی که از شما در مورد وضعیت به اشتراک گذاری Printers & Devices سوال می شود، مطمئن شوید که در حالت Shared تنظیم شده باشد.
• پسورد ظاهر شده را کپی نمایید.
3. در لپتاپ خود به گروه خانگیتان متصل گردید. حال که گروه خانگی شما فعال شده است، شما با استفاده از لپتاپ براحتی می توانید به آن متصل گردید.
• از منوی کنترل پنل لپتاپ، منوی HomeGroup را انتخاب کنید.
• روی Join now کلیک کرده و رمز گروه خانگیتان را وارد کنید.
• با ادامه دستور العمل ها تنظیمات اتصال به گروه خانگیتان را به پایان برسانید.
4. با استفاده از پرینتر به اشتراک گذاشته شده پرینت نمایید. حالا لپتاب شما با استفاده از گروه خانگی که ساخته اید، به پرینتر متصل شده است و همانطور که می توانید پرینتری را که مستقیما به لپتاپتان وصل شده انتخاب کنید، پرینتر به اشتراک گذاشته را هم می توانید انتخاب کنید. البته ابتدا مطمئن گردید که کامپیوتری که پرینتر را به اشتراک گذاشته است، روشن باشد.
• در هر برنامه ای که هستید، قسمت پرینت را کلیک کرده و نام پرینتر شبکه خود را از لیست آن انتخاب نمایید و اسنادتان را چاپ کنید.
• مراحل بعدی مخصوص کسانی است که نمی توانند از گروه های خانگی استفاده نمایند.
5. چنانچه نمی توانید از گروه خانگی استفاده کنید، بطور دستی دستگاه های اشتراکی را فعال نمایید. اگر هرکدام از کامپیوتر هایی که به شبکه متصلند دارای ویندوز ویستا و یا ورژن های پایین تری می باشند، شما باید از این روش استفاده کنید.
• در کامپیوتری که به پرینتر متصل است، منوی کنترل پنل را بازکرده و گزینه هایNetwork and Sharing Center" یا "Network and Internet" را انتخاب کنید.
• روی Change advanced sharing settings کلیک کنید و سپس تنظیمات شبکه Private را باز کنید.
• گزینه Turn on file and printer sharing را انتخاب نمایید و سپس کلید Save changes را فشار دهید.
• به منوی کنترل پنل بازگردید و گزینه های "Devices and Printers" یا "View devices and printers" را انتخاب کنید.
• روی پرینتری که به اشتراک گذاشته اید راست کلیک کرده و از منوی باز شده گزینه Printer properties را انتخاب کنید.
• روی تب Sharing کلیک کرده و باکس Share this printer را تیک کنید.
6. پرینتر به اشتراک گذاری شده را روی لپتاپ خود نصب نمایید. در حال حاضر شما توانسته اید پرینتر را به اشتراک بگذارید اما برای اینکه بتوانید در لپتاپتان از آن استفاده کنید، باید پرینتر روی آن هم نصب کنید.
• در منوی کنترل پنل گزینه "Devices and Printers" یا "View devices and printers" را انتخاب کنید.
• روی Add a printer کلیک کنید.
• گزینه "Add a network, wireless or Bluetooth printer" را انتخاب کنید. کسانی که از ویندوز 8 یا ورژن های بعد از آن استفاده می کنند، لازم نیست این کار را انجام دهند.
• نام پرینتری که به اشتراک گذاشته اید را از لیس پرینترهای در دسترس انتخاب کنید. سپس مراحل لازم را برای نصب درایور آن انجام دهید. اگر ویندوزتان نتوانست بطور اتوماتیک درایور صحیح را پیدا کند، شما می توانید آن را از سایت شرکت تولید کننده دانلود کنید.
قصه های کودکانه
اگرچه در روش قصه صوتی کودکانه درمانی علاوه بر درمان مشکلات روان شناختی کودکان، آموزش آنان نیز لحاظ می شود. استفاده از روش قصه درمانی، تاثیر زیادی بر اختلالات رفتاری کودکان همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی می گذارد و همچنین موجب بهبود علائمی همچون افسردگی، اضطراب و ترس در کودکان افسرده می شود.
قصه یا داستان در واقع نوشته ای است که تفکر نویسنده، به شکل یک حکایت برای مخاطب روایت می شود. اگر چه این داستان تخیلی و غیر واقعی بوده و یا در واقعیات زندگی همراه با تخیل وام گرفته شده باشد.
کتاب های داستانی و قصه ها برای خوانندگان مسائل مختلفی را در بسیاری از حوزه ها همچون رفتارهای حمایت کننده، ترس از تنهایی، رازها و ارتباطات و. شامل می شود. به طور مثال ممکن است مطالعه یک کتاب به کودک جهت پیدا کردن مهارت "نه گفتن" کمک کند.
قصه گویی در حقیقت به منزله فعالیتی بوده که از انسان ها برای ساخت انسان کمک می گیرد. شنیدن داستان موجب شکل گیری بهتر شخصیت افراد شده و نوعی روش، جهت افزایش درک رفتارهای شناسی و عملی محسوب می گردد.
قصه گویی به دلیل نمایش بازخورد های شخصی، جهان پیرامون و شخصیت های متفاوت تعامل شخص با سایرین را نیز بهبود می دهد.
به طور کلی گفته شده که قصه ها به منزله چهار چوبی جهت خود پدید آیی و بالا بردن درک از خویش و بهبود روابط بین افراد می شود. نوشتن داستان به ویژه اگر شخص زندگی خود را روایت کند موجب انسجام بهتر تخیلات، افکار و اتفاقات شده که در نهایت ارتقا خودآگاهی شخص را به دنبال دارد.
ارزش های بنیادین کمک گرفتن از استعاره ها، قصه گویی به گفته بارکر در روان درمانی شامل موارد زیر است:
اغلب با شنیدن اصطلاح قصه گویی، آن را جز ارتباط های جدی به حساب نمی آورند و به آن به منزله یک سرگرمی نگاه می کنند. در صورتی که روایت قصه ها به افراد کمک می کند تا بیاموزند در این جهان چگونه باشند و دید خود را نسبت به واقعیت ها عوض کنند. در حقیقت می توان قصه ها را به عنوان باورهای افراد درباره خویشتن، محسوب کرد.
موضوع قصه های کودکان اغلب درباره انسان ها، حیوانات، موجودات غیر واقعی و اشیا همچون گل، ماشین و. است. این موضوعات در قصه کودکان از شخصیت، تفکر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زمانی که یک داستان برای کودک بیان می شود، او سعی می کند که با شخصیت ها و حوادث قصه، همانند سازی کند و این همانند سازی باعث فرافکنی در زندگی شخصی او می شود.
روان درمانگران با روایت قصه و داستان به حل مسائل و مشکلات افراد کمک می کنند. در کتاب "انسان و سمبل هایش" کارل یونگ اشاره می کند که انسان ها اگرچه تفاوت های زیادی در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراک بسیاری در ضمیر خودآگاه خود دارند. ایشان اعتقاد دارند که افراد، سمبل های یکسان یا مشابهی را به کار می برند که نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حیات روانی انسان است.
از مشهور ترین روان شناسانی که روش قصه درمانی برای حل مشکلات کودکان استفاده می کرد، می توان برونو بتلهایم، درمانگر کودکان روان پریش را نام برد. ایشان معتقد بودند یکی از سختی های آموزش کودکان، کمک به آنان جهت به دست آوردن درک مفهوم زندگی و رسیدن به بلوغ روانی است.
ایشان در کتاب برجسته اش "کاربردهای افسونگری" می نویسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان کودکان، میراث فرهنگی که به شکل قصه روایت می شود، باعث معنادار شدن زندگی آن ها می شود.
وی اعتقاد دارد زمانی که کودکان را با ادبیات آشنا کنیم، داستان و قصه ها برای آن ها جذابیت بیشتری پیدا می کند. ایشان همچنین می نویسند: در قصه گویی فقط ترویج اخلاقیات مطرح نبوده بلکه قهرمان قصه برای کودکان از جذابیت خاصی برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور می کنند. به دلیل این هم ذات پنداری، کودکان فکر می کنند که قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پیروزی کسب می کند.
از این داستان های نمادین می توان شنل قرمزی را نام برد. در این قصه شنل قرمزی برای سر زدن به مادر بزرگ پیر خود به کلبه ای در آن سوی جنگل می رود. او بسیار مهربان است ولی نصیحت های مادر را به سرعت فراموش می کند و به دلیل اعتماد بی جا به گرگ، جزئیات منزل مادر بزرگ را به گرگ می گوید، گرگ نیز اول مادر بزرگ شنل قرمزی و سپس خود او را طعمه کرده و می خورد.
چنان چه دوستان شنل قرمزی، به موقع نمی رسیدند باید شاهد پایان غم انگیزی برای این قصه باشیم. در آخر شنل قرمزی می آموزد اگرچه دوستی مسئله بسیار با ارزش و خوبی است ولی اعتماد به هر شخصی که از راه رسیده، کار بسیار اشتباهی است. قصه شنل قرمزی ممکن است در ظاهر بسیار پیش افتاده باشد ولی روایت آن برای مخاطبان این مفهوم را می رساند که هر کس شایستگی دوستی را نداشته و اعتماد به غریبه ها ممکن است تاوان سنگینی به دنبال داشته باشد.
قصه و داستان با داشتن پیام های روان شناختی مهم به کودکان کمک می کند که بیشتر با مفاهیم ضمیر ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشکلات روان شناختی رشد پیروز شوند.
کودکان ۲ ساله تمایل زیادی به شنیدن قصه همراه با تحرک دارند. داستانی که برای کودکان نوپا انتخاب می شود نباید طولانی و یا پیچیده باشد و اغلب در داستان های مناسب آن ها به کارهای روزمره همچون تهیه کردن غذا و یا پخت آن اشاره می شود.
با رشد کودک و افزایش سن او می توان داستان هایی را انتخاب کرد که حوادث و شخصیت های بیشتری دارند. به عنوان مثال اغلب کودکان ۳ ساله دوست دارند داستانی را بشوند که درباره کودکی خود و یا دیگر اعضا خانواده باشد.
بهتر است تا سن ۷ سالگی، قصه ها به شکل آهنگین و ریتمیک برای کودکان گفته شود به طوری که کلمات مهم و کلیدی مدام تکرار گردند. برای این کودکان، اغراق در بیان و روایت داستان با حرکات بدن بسیار مهم است به دلیل اینکه باعث پرورش تخیل آن ها شده و رابطه بهتری را بین قصه گو و کودک نیز به وجود می آورد.
رودلف اشتانیر، سازنده مدارس والدورف، بیان می کند که کودکان پیش دبستانی به حرکات بیانی با دست، تغییر در حالت، احساس با چهره و شنیدن صداهای زمینه و جلوه های صوتی علاقه بسیاری دارند. برای ملموس کردن شخصیت ها و اتفاقات داستان ها می توان از این عناصر کمک گرفت. بهتر است که در این روایت یک داستان از این عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا کودکان نیز آنها را بیاموزند و در ذهن آنها ثبت شود.
تطابق یابی یکی از عناصر مهم در روایت قصه به شمار رفته و به آن نیروی نفوذ و تاثیر می دهد. زمانی که کودکان قصه ای را می شنوند به شکل مداوم بین آنچه که در حال شنیدن آن هستند با خاطرات خود پیوند برقرار می کنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربیات شخصی و اتفاقات داستان کرده تا رابطه ای بین آنها بیابند.
به طور مثال اگر یک کودک عبارت "سگی بزرگ و خشمگین" را بشنود به تطابق یابی در اتفاقات گذشته خود می پردازد تا مفهوم این عبارت را درک کند. بنابراین شنیدن این عبارت برای هر کودک تصویر متفاوتی را یادآوری می کند.
فرآیند تطابق یابی در ضمیر ناخودآگاه فرد اتفاق می افتد، به عنوان مثال زمانی که اتفاق مشابهی که برای کودکان به وجود می آید خاطره مشابه که در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر می آورند و دوست دارند که آن را برای بقیه بیان کنند.
قصه گویی و قصه درمانی در چند سال گذشته جهت درک رفتار انسان در بخش های مختلف روان شناختی افزایش یافته است، به عنوان مثال رشد هویت به عنوان شاخصی از ساخت داستان زندگی است و آسیب شناسی نیز نمونه ای از قصه های زندگی به شمار رفته که در مسیر درست قرار ندارند و روان درمانی نیز به عنوان تمرینی جهت بهبود و بازسازی داستان زندگی محسوب می گردد.
قصه درمانی با فرضیه های بسامد رنیسم با فرانو گرایی تطابق دارد که در بسامد رنیسم این اعتقاد وجود داشته که هیچ گونه حقیقت مطلقی وجود نداشته و روایت داستان و قصه به منزله فضای آزادی جهت عمل کردن تلقی می شوند.
در روان شناسی رویکردهای داستانی بر چند محور تمرکز دارند:
به همین دلیل تعداد زیادی از محققان برای ارزیابی بالینی از داستان و قصه گویی کمک می گیرند. همچنین مشخص شده که می توان با بسط داستان ها می توان افکار انسان ها را تغییر داد.
روایت داستان یکی از محورهای روان شناختی پایه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهی تجربیات خود می پردازند و به این شکل به اتفاقات مفهوم می دهند و به پیش بینی موقعیت های مختلف می پردازند. به همین دلیل قصه های شخصی به عنوان قسمتی از داستان مشترک زندگی انسان ها در کمک بافت فرهنگی به شمار می رود.
در چند سال اخیر قصه درمانی به عنوان روشی در متد بازی درمانی کودکان، عنوان شده است. ● با کمک این روش روان شناسان سعی می کنند که توجه شنوندگان را به این قضیه معطوف کنند که فقط این مشکل در آن ها وجود نداشته و افراد بسیاری نیز همچون آنان درگیر این مشکلات هستند.
این طرز تفکر، موجب آرامش خیال کودکان شده و به آنان برای موفقیت و غلبه بر مشکلات کمک شایانی می کند. روایت داستان و قصه به کودکان آموزش می دهد که مشکلات جزئی از زندگی هستند و همواره باید با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتی که فرد با مشکلات به شکل ثابت و محکم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پیروزی از آن او خواهد شد.
زمان که یک قصه روایت می شود، در واقع موضوعی شکل گرفته و اشخاص و اشیا داستان، متناسب با تفکر، هیجان و رفتارهای خاصی بروز می کنند و قصه ای مشابه با تجربیات زندگی افراد شنیده می شود. در حقیقت قصه و داستان بر ۴ قلمرو از وجود انسان اثر می گذارند:
استفاده از روش قصه گویی در مشاوره با کودکان، باعث کمک به آنان شده تا با احساسات، افکار و رفتارهایی مبارزه کنند که قادر به صحبت مستقیم راجع به آن با کسی حتی مشاور نیستند.
روایت قصه و قصه گویی قدمتی به اندازه تاریخ بشر داشته به نحوی که انسان ها از همان ابتدا زندگی و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روایت می گردند و قصه ها موجب شکل گیری زندگی بشر و تغییر و تحول آن شده اند.
قصه در واقع بازتابی از شخصیت افراد و تجربیات آن ها در زندگی است. زندگی شامل نظم بخشی و سازماندهی کردن تجربه های آن بوده و زمانی که از جهان، آگاهی کافی به دست نیاید، کمک گرفتن از تجربه ها لازم است و به این شکل، تجربیات و اتفاقات زندگی افراد به قصه ای متفاوت تبدیل می شود.
روایت قصه زندگی افراد باعث کشف توالی و ارتباط های معنی شده و به شنوندگان کمک می کند که نسبت به وضعیت خود، بینش عمیق تری کسب می کنند.
در حقیقت قصه ها به منزله سازه های تخیلی فرهنگی از جهت فردی و اجتماعی بوده که مفهوم و نکات بسیاری را در بر می گیرند.
اشخاص بزرگی همچون جروم برونر، لکس وتیز و جکسوان، قصه گویی را به عنوان روش طبیعی جهت ساخت جهان به شمار می آورند.
در این نوع بینش از قصه برای آموزش درس هاس اخلاقی جهت سازماندهی یادگیری ها استفاده می شود و در صورتی که در قصه ها اعمال و پیامدهای آن نیز ذکر شود، رشد اخلاقی نیز رخ خواهد داد.
از این جهت اهمیت روایت قصه در رشد اخلاقی افراد و جامعه در بین تعداد زیادی از افراد صاحب نظر بحث شده و در کتاب های دینی همچون انجیل و قرآن کریم برای آموزش روش درست زندگی و یافتن حقایق نیز از داستان های مردم در زمان ها و شرایط مختلف استفاده شده است. به همین دلیل قصه گویی و شنیدن قصه ها یکی از شیوه های متداول جهت منتقل کردن تجربیات و سرگرمی مطرح است.
قصه گویی موجب پرورش تخیل کودکان شده و دنیای پیرامون را بهتر به آن ها می شناساند. در حقیقت قصه و داستان به منزله پلی بین کودکان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتی که در یک داستان رخ می دهد نظم خاصی دارد که مشکل کودک در این توالی قابلیت بروز پیدا می کند و از شدت غم آن کاسته شده که در کنار سایر متدهای روان شناسی همچون رویکردهای تخیلی، شناختی، رفتاری، آنان را برای مواجه با کمبود ترس و استرس ها آماده کرده و به شکل غیر مستقیم به آن ها نیرو و امید ارمغان می دهد و موجب تغییر و تحول آنان می شود.
از مشهورترین آزمون های فرافکن کودکان می توان "اندر یافت موضوع کودکان" نام برد که کودک زمانی که یک تعداد تصاویر مشخص را می بیند داستانی متناسب با آن ها می گوید و شخص متخصص نیز با تعریف این قصه مشکلات عاطفی و روانی کودکان را متوجه شده و متناسب با آن روش درمانی ارائه می دهد. این مسئله رابطه عمیق قصه گویی و مشکلات روانی، شخصیتی و عاطفی کودکان را اثبات می کنند.
می توان برای کودکانی که با ترس مواجه هستند از روش قصه درمانی استفاده کرد. چنان چه داستان برای کودک تعریف شود و یا خود کودک به داستان پردازی بپردازد، در رفع این ترس ها کمک فراوانی می شود.
به عنوان مثال بیان داستان ها درباره یک شخصیت که ترس از تاریکی نداشته و توانسته بر مشکلاتش پیروز شود موجب شده که کودک علاوه بر لذت بردن از همانند سازی ذهنی با شخصیت قصه نیز همانند سازی نماید و به این شکل غیر مستقیم مشکل ترس کودک رفع خواهد شد.
از مزیت های دیگر روان شناختی روایت قصه برای کودکان می توان رفع نیازهای عاطفی کودک، بهبود تعاملات اجتماعی، پرورش احساس زیبا شناسی و نوع دوستی، منتقل کردن ارزش های اخلاقی، انسانی و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخیل کودکان را نام برد.
چند روز قبل، یک نی نی به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب کوچولو بالاخره از تنهایی در آمد. نی نی سنجاب، خیلی نمکی و کوچولو بود و سنجاب کوچولو این برادر تازه وارد را خیلی دوست داشت و از دیدنش سیر نمی شد. همش سعی می کرد که نی نی را بغل کنه و برای بازی بیرون ببره که مامان سنجاب نمی زاشت و یادآوری می کرد که به سنجاب کوچولو که داداشت هنوز خیلی کوچولو و ریزه میزه است، برای اینکه بتونی باهاش بازی کنی باید بزاری که بزرگ بشود.
سنجاب کوچولو قصه خیلی دوست داشت که مامانش باهاش بازی کند اما نی نی کوچولو که همش بغل مامان بود اجازه بازی به مامان سنجاب نمی داد. سنجاب کوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازی هایش سرگرم بشه اما خیلی زود از تنهایی بازی کردن خسته شد.
وقتی بابا سنجاب از سر کار برگشت، سنجاب کوچولو خیلی خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگی زیاد بابا به سنجاب اجازه نمی داد که با سنجاب کوچولو بازی کند. اما بابا سنجابه زمانی که نشست شروع به بغل کردن و بوسیدن با نی نی سنجاب کرد.
سنجاب کوچولو که این رفتار را دید خیلی احساس ناراحتی کرد، به سمت اتاقش دوید تا روی رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتی که گذشت او را برای خوردن غذا صدا زد اما سنجاب کوچولو که ناراحت بود جوابی نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بیا که فندق پلو غذای مورد علاقه ات را مامان درست کرده اما باز صدایی از سنجاب کوچولو بلند نشد.
مامان و بابا سنجاب کوچولو رفتند به اتاق سنجاب کوچولو و ناراحتی اونو دیدند. بابا و مامان مدام سنجاب کوچولو را صدا زدند که عزیزکم، سنجابکم، اما سنجاب کوچولو نه حرکتی کرد و نه جواب داد.
سنجاب کوچولو که غصه دار بود کم کم چشم هایش پر از اشک شد و گفت: شما نی نی کوچولو که آمده دیگه منو دوست ندارید. مامان و بابا که این حرف را شنیدند به فکر فرو رفتند و بعد همزمان دست های سنجاب کوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. این حرکت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب کوچولو آورد. مامان و بابا که لبخند رو لبش دیدند بیشتر او را تاب دادند که صدای بلند خنده های سنجاب را شنیدند.
نی نی سنجاب که تنها مونده بود شروع به گریه کرد اما بابا و مامان به بازی با سنجاب کوچولو ادامه دادند. سنجاب کوچولو برادر ریزه میزه اش را خیلی دوست داشت، گفت چرا صدای گریه نی نی را گوش نمی کنید؟ برویم که نی نی را آرام کنیم. حالا سه تایی مامان و بابا و سنجاب کوچولو با لب خندان رفتند که با نی نی سنجاب بازی کنند.
یک سنگ کوچیک در یکی از روزها وسط خیابان رها شده بود، هر کسی به اون می رسید به سنگ ضربه ای می زد و اون را به سمت دیگری پرتاب می کرد. این حرکت ها ناراحتی و درد به سنگ کوچولو وارد می کرد و کم کم از بدنش تکه های زیادی جدا می شد و خودش از یک قسمت به قسمت دیگر می رفت.
سنگ کوچولو دوست داشت که دیگر سر راه مردم نباشه تا بقیه به او لگد نزنند. بعد از چند روز مردی سوار بر یک وانت پر از هندوانه از راه رسید. با بلندگویی که همراهش بود داد می زد که " مردم بیاین که هندوانه های سرخ و شیرینی آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".
خیلی از مردم هم برای خرید آمدند. فقط یکی از هندوانه ها برای مرد باقی ماند. مرد برای شکستن هندوانه به اطرافش نگاه کرد که سنگ کوچولو را دید و آن را داخل وانت کنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نیوفتد.
مرد سوار وانت شد و به خارج شهر کنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد که هندونه از وانت پایین اورد، سنگ کوچولو را به سمت رودخانه پرتاب کرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشینش شد و به سمت خونه اش حرکت کرد اما سنگ کوچولو که از شلوغی و لگد زدن مردم راحت شده بود بسیار خوشحال و خدا را بسیار شکر می کرد.
سنگ کوچولو روزها و فصل های زیادی را کف رودخانه سپری کرد. جریان آب گاهگاهی باعث حرکت و غلتیدن او روی سنگ های دیگر می شد که ناهمواری های بدنش نیز با این حرکات از دست رفتند و تبدیل به سنگ صاف و صیقلی شد.
یک روز چند دانش آموز با معلم خود برای اینکه بفهمند چرا سنگ های کف رودخانه صاف و صیقلی هستند به کنار رودخانه آمدند. یکی از این دانش آموزان با دیدن سنگ کوچولو قصه ما، آن را بلند کرد و به همراه خودش به خانه برد.
پسرک سنگ کوچولو را رنگ آمیزی کرد و صورت و مو و لباس برایش نقاشی کرد تا به شکل آدمک بامزه درآمد. مادر پسرک با دیدن شکل جدید سنگ کوچولو، ربان قرمزی به آن بست و آدمک بامزه را به دیوار اتاق پسرک آویزان کرد.
دیگر سنگ کوچولو قصه ما داخل کوچه و زیر لگد دیگران نبود و به دیوار اتاق آویزان شده بود. پسرک هم از دیدن شکل جدید سنگ کوچولو بسیار خوشحال بود و هر روز به تماشای او می نشست.
روزی روزگاری در یک مزرعه یک انبار پر از کاه وجود داشت که حیوانات این مزرعه برای استراحت ساعاتی در آن می ماندند. در بین این حیوانات، سگی وجود داشت که همه به او سگ مهربان می گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.
در یک روز در فصل بهار، یک بچه گربه که به تازگی به حیوانات مزرعه وارد شده بود کنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسید: سلام، اسم من پیشی کوچولو، یک سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چکار کردی که محبوب همه شدی؟
سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دلیل آن چی میتونه باشه؟" پیشی کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: "نمی دونم، من فکر کنم شاید دلیل آن ترس هست که باهات همه دوستی می کنن، اما من خیلی کوچیکم و کسی ازم نمی ترسه"
سگ مهربان با خوش اخلاقی گفت: "نه پیشی کوچولو اگر من اخلاق بدی داشتم که نمی تونستم با اون ها دوستی کنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم می ترسیدی که با من صحبت کنی درسته؟"
پیشی کوچولو بعد کمی فکر گفت "اره راست می گویی، مهربانی تو باعث شد که بیام پیشت". سگ مهربان بعد از تکیه دادن به علف های پشت سرش و کشیدن نفسی عمیق گفت: پس سعی کن با همه رفتاری مهربان داشته باشی، این جوری زمانی که تو هم نیاز به کمک داشته باشی، بقیه با مهربانی به کمکت می آیند. پیشی کوچولو بعد از فهمیدن دلیل تعداد زیاد دوستان سگ مهربان خیلی خوشحال بود و به خود قول داد که مثل سگ مهربان با همه حیوانات مزرعه دوست باشد.
متخصصان روان درمانگر این داستان ها را به عنوان روشی موثر در کارهای بالینی به کار می برند.
در یک تحقیقی به بررسی تاثیر قصه درمانی در علائم افسردگی در کودکان مبتلا به این مشکل پرداخته شد. در این پژوهش ۵ نفر از کودکان افسرده که در پایه چهارم و پنجم ابتدایی مشغول تحصیل بودند مشارکت کردند. در این روش جهت ارزیابی، از پیش آزمون به پس آزمون بدون گروه کنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم این اختلال نیز تهیه شد.
قصه درمانی برای این کودکان، دو بار در هفته به مدت ۲۴ جلسه انجام گرفت و زمانی که به مقایسه نتایج پرداخته شد، مشاهده گردید که علائم افسردگی بعد از اجرای برنامه قصه درمانی کاهش یافت.
همچنین مشخص شد که قصه درمانی بر بهبود مشکلاتی همچون اختلالات اضطرابی، لجبازی و نافرمانی تاثیر بسیاری داشت.
اغلب کارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند که این آموزش ها و روایت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالی نیز موثر خواهد بود، به همین علت حتی گوش کردن برنامه های علمی نیز بر ذهن کودک اثر داشته و به شکل رمز گذاری از طریق الگوهایی در قسمت حافظه کودک حفظ می شود.
این اتفاقات در سطح ناخودآگاه کودک اتفاق می افتد و اگر چه ممکن است مفاهیم جملات و کلمات برای کودک قابل فهم نبوده ولی با شنیدن آن ها در مغز ثبت می شوند.
طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتی که در بزرگسالی این افراد، موضوعات شبیه به آنچه که در کودکی شنیده اند، ببینند، بهتر آن را می آموزند و حتی ممکن است این گروه افراد جز نوابغ زمان خود نیز قرار گیرند.
این محققان به خانواده ها پیشنهاد می کنند امکانی برای کودکان خود فراهم کنند تا هر روز گفته های علمی را بشنوند زیرا تا سن قبل از ۷ سالگی بیشترین یادگیری در مغز آنان رخ می دهد. سن ۴سالگی اوج یادگیری کودکان است.
تعداد زیادی از روان شناسان اعتقاد دارند که قصه گویی در تکامل مغز نوزادان تاثیر زیادی داشته و آن را به دوره دوم جنینی شخص ارتباط می دهند.
قصه گویی برای افرادی که با کودک نیز در ارتباط هستند نیز شگفت آور بوده و با کمک آن می توان به شکل گیری شخصیت، تکامل رفتاری و کسب اعتماد به نفس کودکان کمک کرد.
فواید قصه گویی می تواند والدین را به این سمت سوق دهد که از این روش برای رشد شخصیت و آرامش درونی کودک کمک بگیرند.
از جمله ویژگی های یک داستان خوب از دیدگاه روان شناختی می توان به متناسب بودن ظرفیت روانی، احساسات، علاقه مندی، فضای ذهنی، فرهنگی و شرایط سنی کودکان اشاره کرد. بهتر است داستانی برای کودکان انتخاب شود که علاوه بر سادگی و کوتاه بودن و جذابیت، پایان غیر قابل انتظاری نیز داشته باشد و هم چنین با روایت موضوعی مناسب تاثیر مثبتی بر جای بگذارد.
پژوهشگران این حوزه معتقدند که شخصیت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه کودکان تاثیر زیادی داشته و آن ها را به سمت فضای قصه سوق می دهد. در صورتیکه والدین قصه گویی برای کودکان، همراه با نوازش انجام دهند نتایج بهتری به دست آمده و آرامش کودکان نیز افزایش می یابد.
قصهها الکوهای طبیعی از فکر کردن هستند که پیش از آغاز تحصیل از راه افسانهها قصههای کودکانه و تاریخچه خانوادگی فرا گرفته میشوند. به گونهای که برخی پژوهشگران ادعا کنند دانش امروزی ما از قصهها میآیند. این روش یکی از بهترین شیوهها در مشاوره با کودکان است به طوری که آنها میتوانند با احساسات و افکار و رفتارهای تقابل کنند که هنوز نمیتوانند با مشاور به طور مستقیم درباره آنها صحبت کنند. این روش را به همراه بازی درمانی توصیه مینمایند تا به عنوان بستر مناسب به بیان و راهنمایی و اصلاح تجربهها کمک کند. کودکان دارای نیازهای ویژه به دلیل محدودیتهایی که در کارکردهای شناختی هیجانی انگیزشی و رفتاری دارند. نمیتوانند به طور به طور موثر از آموزشها با روشهای درمانی مستقیم بهره گیرند. از این رو بکارگیری فنون غیرمستقیم مانند قصهگویی و قصهدرمانی میتوانند به گونهای اثربخش و شفابخش کاستیهای آنها را بهبود و ترمیم نماید. قصهگویی برای چه کودکانی مناسب است؟
به رغم وجود گنجینه های
داستان کودکانه و افسانه های زیبا و آموزنده در ادبیات شفاهی و مکتوب کودکان ، امروزه دیگر کمتر مادری وقت خود را به مسایل آموزشی کودکان در این قالب اختصاص می دهد، وبا واگذاری این آموزش به مدرسه و تلویزیون، کودکان را از پرورش تخیل وانتقال ادبیات کودکانه محروم می کنند. کارشناسان مسائل اجتماعی بر این باورند که قصه گویی و قصه خوانی نقش به سزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت درکودکان دارد. ادبیات کودکان شامل قصه ، شعر،
نمایش، افسانه و داستان است.تلاشی هنرمندانه برای هدایت کودک ، رشد زبان و شیوه ای در خور فهم او که در وسعت تخیل و قوت تصور او موثر است.کمک به پرورش قدرت بیان ، عواطف و افکار ، تقویت قوه ابداع ، ابتکار ، تخیل و ایجاد علاقه به مطالعه و جستجوگری از نکات مثبت و مهم قصه گویی برای کودکان است.داستان و قصه در رشد شخصیت کودک نقش
داشته و از طریق قصه ها و داستانهای خوب کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی چون پایداری ، شجاعت ، نوع دوستی ، امیدواری ، آزادگی ، جوانمردی ، طرفداری از حق و استقامت در مقابل زور پی می برد که هسته بسیاری از قصه ها و داستانها را تشکیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در کودک ، توجه دادن کودک به دنیای اطرافش ، پرورش عادات مفید، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودک هدف اصلی قصه خوب برای بچه هاست.سفیر سوئد در بخشی از برنامه ادبیات کودکان ایران – اروپا با اشاره به تعدادی از نویسندگان می گوید:״هرکودک نابغه است و هر نابغه ای کودک، کودکان کارهایی می کنند که از عهده بسیاری از آدم بزرگها خارج است و ورود به دنیای کودکان ورود به دنیای بزرگی است که باید کودک شد تا در آن داخل شویم.״کودکان از تولد تا ۶ سالگی دوران مهمی را میگذرانند که سریع ترین زمان یادگیری و شکل گیری الگوها و احساسهای اساسی نسبت به خود و دیگران است .نقش پدر ومادر کمک به کشف این دنیا و در نتیجه رشد کلامی با صحبت کردن، پاسخ گویی به سوالات، خواندن کتاب و گسترش زبان و مهارت کلامی او است .بهیه وحیدی کارشناس گفتار درمانی معتقداست تدارک دیدن فضایی که کودکان چند بار درهفته با کودکان هم گروه سنی همبازی و هم صحبت باشند و فراهم کردن کتاب قصه و قصه خواندن برای کودکان ، تهیه نوار قصه و گوش دادن با هم به آن و بازی با فرزند خردسال نقش حیاتی در رشد کلامی و رشد شخصیتی و روانی او دارد.قصه های عامیانه و افسانه به دنیای کودکان تعلق دارد ، افسانه ها مفهومی اسطوره ای از دنیا دارند و عمق طبیعت و نیاز انسان را در بدست آوردن عدالت بازگو می کنند. کارشناسان ادبیات کودک می گویند:״ افسانه هافرهنگ و آداب اصیل و میراث باارزشی گذشته کشورند و امروزه نه تنها جایگاه قصه های عامیانه و کهن سرزمین را در ذهن کودکان ایجاد نکرده ایم بلکه خود آن را فراموش کرده ایم و بازتابی از آن را در روند رشد و تربیت ذهنی وهنری نسل آینده نمی بینیم.״یکی از اساسی ترین دروس که کودک باید به طور کامل بیاموزد تا رشد طبیعی داشته باشد استقلال است ، افسانه ها و سنت ها از دیدگاه روانشناسی تعلیم و تربیت و جامعه شناسی این مکان را میدهند تا کودک از بحران و مشکلات بگذرد، مستقل باشد آزادی واقعی فردی داشته باشد و وسیله ای برای کودکان است تا با مشکل بحرانهای خانوادگی آشنا شود.روابط بحرانی بین پدر ومادر ، پسر و دختر ، دختر ومادر و فرزندان کوچکتر با بزرگتر را درک کند و از آن بگذرد تا بتواند روابط کهنه و عمیق خانوادگی را رها کرده وراه اصلی خود را دبرای آزاد شدن یا پرورش شخصیت و فردیت خود پیدا کند. افسانه های پریان منبع الهام افراد بوده اند کودکانی که در بزرگسالی دانشمند یانویسنده شده اند مثل هانس کریسیتن اندرسن نویسنده دانمارکی.عناصر ادبی که هانس کریستین اندرسن در افسانه های عامیانه بکار می برد بسیار شبیه افسانه های سنتی است البته او از تجربیات زندگی شخصی اش نیز الهام گرفته است جوجه اردک زشت ، لباس جدید پادشاه وتامبلینا از آثار محبوب اوست.لیلا کریمی، مادرمهدی ۳ ساله ،می گوید: ״هر شب قصه های زیادی برای مهدی می گویم. کدو قلقله زن را خیلی دوست دارد. نوار بزبز قندی را بارها گوش داده و خاله سوسکه را حفظ است. خواندن این قصه ها باعث شده دامنه واژگان او بیشتر از هم سن وسال هایش شود خیلی زود رنگها را یاد گرفت .خواندن شعر و قصه به مهدی آرامش میدهد و تحلیلش نسبت به مسایل خیلی بهتراز کودکان دیگر است ،همه وسایل اتاقش شخصیت دارند، وقتی درحال ماشین بازی ماشینهایش را قطار می کند ومن صدایش می کنم، ماشینها را نشان میدهدو می گوید: ״ملت منتظرند!״
خانم کریمی بیشتر مسایل تربیتی را از طریق شخصیت قصه ها به مهدی آموزش میدهد،میگوید:״ ۳ بچه گربه شخصیت های قصه ما هستند و یک رضا کوچولو، بعضی وقتها در مسایل روز ماجرای کتابها را شبیه سازی می کنم و خیلی وقتها مهدی میگوید: مرا همانطور بغل کن که در قصه گفتی مادر رضا بغلش می کند.״خانم کریمی می افزاید:״ آقا رضا را بیشتر برای آموزش مسایل تربیتی خلق کردم و او بیشتر به آن قسمتی علاقه دارد که بی اجازه ی مادر به کوچه می رود وگم میشود.״افسانه ها علاوه بر جنبه اخلاقی درک زیبایی و نوعی مفهوم فلسفی خاص را شامل میشوند که ریشه در واقعیت دارد و متاسفانه درخانه ومدرسه به آن اهمیت داده نمی شود.مادران تنها کسانی هستند که به ویژه درماه های اول زندگی کودک، میتوانند این نگرش را با ارتباط عاطفی و قصه خوا نی بر قرار کنند، استعداد خلاقیت و دیگر ویژگی های شخصیتی را در کودکان پایه پذیری کنند و زمینه شناخت و آگاهی برای روبرو شدن با واقعیت های زندگی را در آنها فراهم سازند.در این دوران صفاتی در او شکل می گیرد که در تمام عمر او دوام دارد.زبان به کودک قوت قلب میدهد و وجود و حضورش را تثبیت می کند .فریده خلعتبری مدیر انتشارات شباویز و نویسنده کودکان می گوید: ״از کودکی جزییات زیادی درخاطر دارم، رزوهایی که دور هم می نشستیم و مادر برایمان کتاب می خواند ومن همیشه فکر می کردم خودم باید خواندن را شروع کنم.״این نویسنده می افزاید:״ فکر می کنم وجود پدربزرگ ها و مادر بزرگها در خانواده لازم است .حفظ آداب و رسوم گذشتگان از طریق انتقال تجربیات گذشتگان درخانه امکان پذیر است، امروزه این ارتباط های قشنگ کم شده و ما می خواهیم خودمان همه چیز را تجربه کنیم.״خلعتبری که کتابهای خانه اجاره ای ، توپ قرمز و غول تاریکی را برای کودکان منتشر کرده می گوید:
״الان بیشتر فعالیت نشرم را بر کتاب کودک متمرکز کرده ام تا به این طریق آنچه شایسته است در اختیار کودک قرار بگیرد.״ایشان از اولین تجربه رفتن به تئاتر اینگونه یاد می کند :״یادم است که آن زمانها که تئاتر می رفتند در خانه ی ما مادر بزرگم ومادرم کارها را که تمام می کردند می رفتند تئاتر من خیلی دوست داشتم با آنها بروم ولی همیشه می گفتند بایدبزرگتر شوی که درک کنی ،قدرش را بدانی. و بلاخره یک روز مرا بردند، هنوز آن نمایشنامه را که آقای محتشم در آن بازی می کرد به خاطر دارم، احساس می کردم دیگر بزرگ شده ام، حالا دیگر قدر هنر را می فهمم و درک می کنم. شاید همین باعث شد که به فرهنگ و هنر علاقمند شومو از ۸ سالگی کتاب بخوانم .״فروغ شایگان کارشناس ادبیات مرکز آفرینش های ادبی – هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تاکید بر مزیت های قصه گویی مادران می گوید: ״قصه گفتن مادر و پدر علاوه بر اینکه بر رشد ذهنی کودک موثر است برای او ایجاد امنیت روانی می کنند چرا که کودک در می یابد که پدر ومادر بدون ذغدغه وقتی را صرف او می کنند.والدین می توانند از دوران کودکی او بگویند از سالهای اول نوزادی و اتفاقات را به شکل داستانهای هر چند کوتاه برای آنها بازگو کنند.این داستانها باید با روایت سوم شخص باشد . با گفتن این قصه ها که در واقع تجربیات سالهای اول زندگی کودک است احساس امنیت، لذت و و اکنش های عاطفی ،شدت می گیرد و کودک احساس شخصیت می کند.
شایگان این تاثیرات را خود در زندگی تجربه کرده می گوید:״ افراد سالمندفامیل می توانند ماجراهای بچگی ، شیطنتها و اتفاقات گذشته را بازپرداخت داستانی کنند و به شیوه سوم شخص بیان کنند.״وی می افزاید:״ شنیدن قصه های سنتی به رشد ذهنی و روانی کودکان کمک زیادی می کندو تنها در فرایندقصه گویی توسط والدین این احساس آرامش و ی عاطفی که پیش نیاز فعالیت های خلاق است شکل می گیرد. ״
قصه صوتی کودکانه بگوییم؟
شاید با خودتان بگویید که از چه زمانی می توانید برای کودکتان قصه بگویید. از زمانی که کودک توانایی توجه کردن به حرف های شما را پیدا می کند، زمان قصه گویی شروع می شود. بنابراین از همان نوزادی هم می توان قصه گفتن را شروع کرد، صد البته نباید توقع داشته باشید که نوزاد شما متوجه کنه مفاهیم قصه شود، در این زمان همین ارتباط مهم است. کودک زمانی که بزرگ تر می شود و یکی دوسالی از زندگی اش می گذرد، توجه بیشتری به قصه
نشان می دهد، با این حال علاقه ای به یک جا ماندن و گوش سپردن فراوان ندارد؛ چرا که کنجکاوی در جهان اطرافش و کشف آن، ذهنش را مشغول کرده است. پس نه او می نشیند که شما یک ساعت برایش قصه تعریف کنید و نه شما این کار را بکنید که نتیجه ای جز فراری دادن او از دنیای قصه گویی و مطالعه ندارد. پس به قصه های
کوتاه یا حتی خیلی کوتاه روی بیاورید. پس از چهارسالگی می توانید به او این اجازه را بدهید که از میان کتاب ها دست به انتخاب بزند و کتاب مورد علاقه اش را بخرد.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر
وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین
وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق
بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
تعمیرات کامپیوتر و لپ تاپ و تبلت کلیه برندها
تعمیرات لپ تاپ، تبلت، کامپیوتر، All-in-One، بورد (Board) و تعویض انواع پورت (Port) و چیپست (Chipset I/O) به صورت تخصصی با تجهیزات پیشرفته.
لپ تاپ خود را (حتی اگر از ما نخریدهاید) برای مدت معینی
گارانتی کنید. با این کار از
خرابی و هزینههای ناشی از آن آسوده خاطر شوید.
ما کلیه قطعات بدنه، قابهای LCD و کیبورد، قاب زیر دستگاه، انواع فلت و BOARDها، انواع قطعات داخلی و نیز لوازم جانبی مثل باتری و آداپتور را تامین می کنیم.
ریکاوری ویندوز اورجینال، نصب درایورهای اورجینال و نرم افزارهای عمومی و تخصصی
تعمیر موبایل های هوشمند را نمی توان به عمل قلب باز تشبیه کرد، زیرا زمانی که شما به تعمیر گوشی می پردازید جان کسی در دستتان نیست اما با این حال اطلاعات فرد مورد نظر را در اختیار دارید و گذشته از بحث اطلاعات، با افزایش قیمت شدیدی که گوشی های موبایل در این روزها داشته، اگر نکات ایمنی را در هنگام تعمیر قطعات گوشی رعایت نشود، این امکان وجود دارد که ضرر و زیان هنگفت برای صاحب گوشی موبایل یا خود تعمیر کار به دنبال
داشته باشد. امروز مجموعه ای از نکاتی که به نظر می رسد رعایت آن ها بسیار مهم است را برای شما مثال می زنیم و دلیل اجبار در رعایت آن ها را نیز برایتان شرح خواهیم داد.
برد و دیگر قطعات گوشی موبایل همگی رسانا و از اجزای الکتریکی به شمار می روند و قطعا این را هم می دانید که اگر جریانی نامنظم به آن ها وارد شود باعث آسیب دیدگی یا سوختن آن ها شود. از طرفی بدن انسان به دلیل رسانا بودن این توانایی را دارد که بار الکتریکی موجود در مواد را بین یک دیگر جا به جا کند. اکنون فرض کنید تعمیرکار در هنگام تعمیر گوشی با دستی که توسط وسیله ای دیگر مانند حوله، پارچه و یا هر چیز دیگری دارای بار الکتریکی است، به برد گوشی دست می زند و موجب ایجاد جریان در برد گوشی شده و خطراتی نظیر سوختن آی سی ها روی برد و یا حتی خاموشی غیر قابل بازگشت برد را می شود. با اینکه این مسئله به صورت یک در هزار پیش می آید، اما با استفاده از دست کش ضد الکتریسیته می توان این خطر را به حداقل و حتی صفر رساند.
خارج کردن فلت تاچ و ال سی دی
این مورد خیلی خیلی مهم و به کرات دیده شده که تعمیر کار ناوارد با رعایت نکردن این مورد موجب آسیب دیدگی های جدی به گوشی موبایل شده است. در زمانی که که فلت باتری به برد متصل است، قطعا جریان هنوز در مدار وجود دارد و همان ذره جریان موجود، اگر از برد خارج نشود، موجب می شود آسیب هایی با ضرر بالا و حتی جبران ناپذیر به گوشی وارد شود.
قطعه هایی که ممکن است با رعایت نکردن این اصل آسیب ببینند، دیود تصویر، آی سی تصویر، خازن تصویر و خازن لایت است که تعمیر آن ها با هزینه بالایی همراه و البته دردسر زیادی برای کاربر و تعمیرکار به همراه دارد.
آسیب جبران ناپذیر و غیر قابل تعمیر در این مورد زمانی است که قطعی به CPU گوشی برسد. اگر ارتباط قطعات مربوطه به CPU گوشی قطع شود، غیر قابل تعمیر و حتی اگر هم کسی بتواند آن را تعمیر کند، به دلیل دردسر فراوانی که دارد از تعمیر آن صرف نظر می کند.
این مورد نیز تا حدودی مانند مورد قبل است و همانطور که در بالا گفتیم، وجود جریان در مدار، باعث آسیب دیدگی و ایجاد نوسان در قطعات دستگاه هنگام تعمیرات می شود، که نتیجه آن آسیب های جدی در برد گوشی است. اگر شما هنگامی که گوشی روشن است، آن را باز کرده و برای مثال اقدام به تعویض باتری کنید، این امکان وجود دارد که نرم افزار دستگاه به هم بریزد و کاربر مجبور شود گوشی خود را فلش (در گوشی های اندروید) یا Restore (در iOS) کند که متاسفانه این کار باعث از بین رفتن اطلاعات می شود. البته مکمن است حتی زمانی که باتری گوشی موبایل به صورت اصولی تعویض شده این اتفاق رخ دهد اما جزو اتفاق نادر است. با این حال قبل از انجام هرگونه تعمیرات روی گوشی ابتدا یک پشتیبان از اطلاعات گوشی موبایل برای جلوگیری از خطرات احتمالی تهیه کنید.
امروزه برای تعمیر بسیاری از گوشی های هوشمند مخصوصا هنگام تعمیرات روی برد گوشی موبایل به حرارت و دستگاه هیتر (Heater) نیاز است. به این دلیل که گوشی های هوشمند اخیرا به گونه ای طراحی شده اند که دیگر مانند گذشته در قاب گوشی پیچ وجود ندارد و باید برای جدا کردن قاب، درب پشت و یا تاچ و ال سی دی، با گرم کردن اطراف آن ها چسب هایی که این قطعات را به شاسی گوشی متصل کرده آب می شود و در نهایت می توانید گوشی را باز کنید. بنابراین اگر دستگاه هیتر مدت زمان طولانی روی نقطه ای خاص متمرکز شود، موجب آسیب دیدن بخش مورد نظر می شود (در این موقعیت حتی 5 ثانیه هم ممکن است طولانی محسوب شود). تاچ و ال سی دی گوشی یک قطعه شیشه ای و الکترونیک است، بنابراین گرمای زیاد موجب سوختن یا شکستن آن شود. (در گوشی های Samsung سری A که در سال 2015 تولید شده، صفحه نمایش بسیار نازک و به پوست پیاز معروف است و احتمال شکستن آن در هنگام باز کردن تاچ وال سی دی وجود دارد. در این سری ریسک شکستن تاچ و ال سی دی به عهده خود مشتری است) درمورد قاب و درب پشت گوشی می توان گفت که حرارت زیاد باعث رنگ پریدگی قاب می شود. در برد گوشی، ممکن است آی سی های روی برد آسیب ببیند و یا حتی برد برای همیشه خاموش شده و غیر قابل استفاده شود. بنابراین در استفاده از دستگاه حرارت دهنده یا Heater دقت کنید.
قطعات گوشی های موبایل امروزه بیشتر از شیشه یا آلومینیوم تشکیل شده پس قطعا لازم است هنگام باز کردن و تعمیر آن ها از وسایلی استفاده شود که موجب خراشیدگی، شکستگی یا فرو رفتگی در تاچ و ال سی دی، فریم یا قاب گوشی نشود. برای مثال در هنگام استفاده از اسپاتول یا قاب باز کن موبایل برای باز کردن تاچ و ال سی دی یا قاب و شاسی گوشی تا جایی که امکان دارد از اسپاتول هایی پلاستیکی استفاده کنید و اگر این امکان وجود ندارد، اسپاتول فی را فقط برای ایجاد درز بین صفحه نمایش و قاب گوشی استفاده کرده و ادامه فرایند را با مکنده تاچ و ال سی دی یا پیک و اسپاتول پلاستیکی انجام دهید تا آسیب دیدگی را به حداقل برسد.
در هنگام استفاده از پیچ گوشتی برای باز کردن پیچ هایی گوشی، از پیچ گوشتی حرفه ای تعمیرات موبایل استفاده کنید تا موجب آسیب دیدن پیچ ها نشود. در استفاده از Heater از یک مدل با کیفیت استفاده کنید تا دمای تثبیت شده و مشخصی به گوشی وارد کند.
در هنگام بستن گوشی، برای گوشی هایی که تاچ و ال سی دی یا درب پشت به کمک چسب به شاسی گوشی می چسبند، از چسب های با کیفیت استفاده کنید تا بعد از اتمام کار چسب ها خاصیت خود را از دست ندهند. همچنین قبل از استفاده چسب فعلی، ابتدا مطمئن شوید که چسب قبلی را به صورت کامل تمیز کرده باشید تا قطعات به درستی به یک دیگر بچسبند. در مقدار چسبی که استفاده می کنید دقت کنید تا کم یا زیاد تر حد مورد نیاز نباشد.
قبل از گفتن هرچیزی بگذارید چند تا سنگ را وا بکنم. تازهکار یعنی آدمی که هنوز جرات ندارد توی فرمِ بانک یا یکجایی که قرار است شغلش را بگوید بنویسد نویسنده. یعنی هنوز از این راه پول درنمیآورد
دوم که نوشتن دستورالعملِ نصبِ آبگرمکن نیست که از روی دستوالعمل بشود نویسنده شد. اینها همه پیشنهاد است
سوم، این نوشته و هرچیزی شبیه این که هرکسی بنویسد ارزش علمی ندارد، یعنی امتحان شده قابل اثبات و قابلِ درس دادن نیست. اساسن فقط راهحلهای شخصیِ آدم ها است
چیزی برای گفتن
نوشتن از
جایی شروع می شود که آدم چیزی برای گفتن داشته باشد. این جملهی بدیهی با گذارههای مشخص آنقدرها هم ساده نیست. نویسندههای حرفهای (به معنای کسی که از راه نوشتنِ خلاق پول درمیآورد) زیادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند، آنها مینویسند چون کارِ دیگری بلد نیستند. گاهی میفهمند چیزی برای گفتن ندارند و از شگردهای نویسندگی برای پیشبرد
قصه کودکانه استفاده میکنند که نوشتهشان را سرپا نگهدارد، یا نمیفهمند چیزی برای گفتن ندارند و چون نمیفهمند از آن شگردها هم استفاده نمیکنند و چیزهای پرتِ نامربوطی مینویسند. بنابراین سهل است که یک نویسندهی تازهکار بدونِ اینکه چیزی برای گفتن داشته باشد شروع کند به نوشتن
اما این چیزِ جادویی چهجور چیزی است؟ راستش هیچ نمیدانم. این چیز میتواند یک تصویر باشد، صحنهای از زندگی آدمهای واقعی، تکه گزارش مستندی باشد از نهنگهایی که خودشان را به ساحل انداختهاند یا حرفهای دو آدمِ گذری در خیابان. این چیز هر چیزی دور و برِ نویسنده است، یک تصویر، یک رویا، تکهای از یک تابلو ولی واقعن باید باشد، بدون آن نمیشود نوشت
این چیز نقطهی مرکزی داستان شما است و باقیِ چیزها دورِ آن تنیده میشود البته این فعلِ تنیدن و نقطهی مرکزی معنیاش این نیست که مهمترین تکه از داستان است یا بعدن در بازنویسیها حتمن باید سرِ جایش بماند. این چیز میشود دور انداخته شود در پیشداستان بیاید، کمرنگ شود اما حتمن باید باشد
این چیز از دو منبعِ متفاوت اما متصل به هم بیرون میآید. تودهی احساساتی و انباشتگی تصویری داستانی. تودهی احساساتی همهی تجربههای دستِ اولِ نویسنده است، همهی چیزهایی که با حواسش درک کرده حتا تجربههای عرفانی و لاهوتی که قابل درک با حواس نیست اما بر او گذشته. معمولن در نویسندههای تازهکار این منبع بزرگ است و از اینجاشان چیزها را پیدا میکنند. انباشتگی تصویری داستانی تجربههای دستِ دومِ نویسنده است، چیزهایی که خوانده و شنیده و دیده. شخصیتِ یک فیلم میتواند یک چیز بسازد، شکلِ روایت یک داستان یک چیز و گفتوگوهای شخصیتهای یک تآتر یک چیز. معمولن در نویسندههای تازهکار این منبع کوچک است و از اینجا چیزها را پیدا میکنند
چرا فرقی بین این دو منبع بزرگ و کوچک در نویسندگان تازهکار نیست؟ چون آنها هنوز شیرِ اتصال این دو منبع را باز نکردهاند. نویسندگان تازهکار تودهی احساساتی بزرگی دارند، همهشان تجربههای یکهای را از سرگذارندهاند که نوشتن هر یکیشان آنها را نویسندهی بزرگی میکند اما آنها چیزهای کمی خواندهاند، فیلمهای کمی دیدهاند و کم به تآتر رفتهاند، تقصیری ندارند آنها
تازهکارند اما اگر این شیر را باز کنند طبقِ قانونِ ظروفِ مرتبطه سطح این دو منبعِ نوشتن یکی میشود
به مرور انباشتگی تصویری داستانی در نویسنده بزرگ میشود تا جایی که از تودهی احساساتی او هم بزرگتر میشود، اگر نویسنده هنوز شیر اتصال را باز نکرده باشد، اندام بیش از اندازه بزرگی از تجربههای مجازی دارد. اندام نامتقارنی که نوشتههاش را تصنعی میکند، او با اینکه زیاد خوانده و دیده و شنیده هنوز تازهکار است
نویسندهی حرفهای بینِ این دو منبعِ نوشتن تعادلی برقرار کرده که بنا به نیاز از هرکدام استفاده میکند. گاهی چیزهایی را از یکی از منبعها برمیدارد و با چیزهایی از منبع دیگر قاطی میکند. هرجوری که از اینها استفاده کند فرقی نمیکند، رازِ کوچکِ نویسندهی حرفهای، تعادل این منابعِ نوشتن است
فرقی نمیکند آن چیز را از کجا برداشتهاید تا چیزی برای گفتن ندارید، ننویسید
ناتوانیهای نوشتن
بعد از اینکه چیزی برای گفتن داشتید مهمترینکار این است که بدانید آن چیز در چه قالبی میگنجد. گاهی ما چیزِ بسیار درخشانی داریم، الماسی که عمرمان را صرفِ پیدا کردنش کردهایم اما این چیز در قالبِ نوشتنی که بلدیم نمیدرخشد. بلدیم شعر بگوییم این چیز تراشِ داستان میخواهد، بلدیم فیلمنامه بنویسم این چیز در قالبِ نمایشنامه درخشان میشود. راهحل این نیست که ما همهی قالبهای نوشتن را به کمال بشناسیم، اینکار بیشتر از یکی دو عمر میخواهد، راهِ حلِ عملی این است که ناتوانیهای خودمان و قالبِ نوشتنمان را بشناسیم
برای نوشتنِ شعر باید زندگی شاعرانه داشت، روحی متلاطم، خانوادهای ثروتمند یا توانِ زندگی فقیرانه. به قول مایاکوفسکی شعر شغلی بیست و چهار ساعته است. با این شغلِ تمام وقت دیگر نمیشود سرپرست کارگاهِ عمرانی بود یا دندانپزشک
داستانِکوتاه در یک نشست نوشته میشود و در یک نشست خوانده میشود. این تعریف دایرهالمعارفی تعریف گولزنندهای است. داستان کوتاه نوشتن همهی دردسرهای داستانِ بلند نوشتن را دارد بیآنکه محاسنش را داشته باشد. داستانکوتاه شخصیت دارد، ماجرا دارد، برای نوشتنش باید همهی شگردهای داستاننویسی را بلد بود، باید تعلیقی در داستان داشت، نمیشود تا ابد داستانِ مردهای بدونیِ اسمی را نوشت که جلوی زنِ بدونِ اسمی در کافهای سیگار میکشند و قهوه میخورند و جملههای بیربط میگویند. برای نوشتنِ داستانِ کوتاه باید بتوانید لحظهای از زندگی را نگهدارید و با چیزی شبیه تکنیکی که در فیلمِ ماتریکس استفاده شده دورِ صحنه بچرخید. اگر به اندازهی کافی به جزئیات دور و برتان توجه ندارید، اگر حوصلهی شرحِ حوادثِ ساده را ندارید و فکر میکنید باید داستانهایی تعریف کنید که شخصیتِ داستانتان جنبوجوشِ بیشتری داشته باشد، داستان کوتاه نوشتن خیلی راضیتان نمیکند
رماننویس باید عادتهای منظمِ نوشتن و پیوستار فکری داشته باشد. یعنی اگر آدم کم حوصلهای هستید اصلن رمان قالب خوبی نیست مگر این که بخواهید از این اداها دربیاوید که کوتاهترین رمانِ جهان را نوشتهاید مثلن در دو خط. شخصیتهای رمان معمولن در بسترِ زمانی طولانی زندگی، ماجراهای متفاوتی را از سر میگذرانند، رماننویس باید بتوانید برای این زمان طولانی و مکانِ احیانن متعدد منطقی بتراشد. اگر نمیتوانید پدرتان را متقاعد کنید برایتان لپتاب بخرد، سراغِ رمان نروید
نمایشنامهنویس باید زبانِ گفتوگو را بشناسد، بداند آدمها کی حرف میزنند کی سکوت میکنند و از همه مهمتر بداند چهطور با کلام میشود بر طرفِ مقابل تاثیر گذاشت. اگر آدمِ درونگرایی هستید و از تاثیر گذاشتن برآدمها با کلامتان لذت نمیبرید این قالبِ نوشتن خیلی مناسبتان نیست
فیلمنامهنویس باید جز گفتوگونویسی، صحنه پردازِ خوبی باشد. بتواند بین درونگرایی شخصیت و رفتار بیرونی اولویت را به برونگرایی بدهد، چرا که شخصیتهای فیلم در بسیاری موارد از بیانِ درونیاتشان عاجزند مگر اینکه از آن با کسی حرف بزنند یا یک صدای دورنی بگوید چه فکر میکنند. از همه مهمتر فیلمنامهنویس باید بتواند آدمهایی را که در مراحلِ بعد روی نوشتهاش کار میکنند تحمل کند. کارگردان، بازیگر، تدوینگر همه روی روند شخصیتپردازی و ماجراها تاثیر دارند. اگر آدمِ منعطفی نیستید، فیلمنامهنویسی واقعن عذابآور است و هیچ به پولی که بابت نوشتهتان میدهند نمیارزد
قبل از هر کاری مطمئن شوید چیزی که پیدا کردهاید واقعن به دردِ نوشتنِ داستانِ کوتاه میخورد
طرح، الگویی برای تخطی
در بسیار از کلاسهای داستاننویسی به درست بر نوشتنِ طرح برای داستانِ کوتاه اصرار میشود. میگویم به درست چون داشتنِ الگویی برای اینکه بدانیم چهها را نباید نوشت اامی است. از اینجا دیگر راه ما و کلاسهای داستاننویسی از هم جدا میشود. ایدهی نوشتنِ مو به مو از روی طرح بیشتر به دردِ نوشتنِ فیلمنامه یا رمان میخورد. شخصیتِ یک داستانِ کوتاه میتواند به آنی از دنیای خیالوارش وارد دنیایی عینی شود و نوشتنِ داستان براساس طرح این خاصیتِ ذهنی عینی شخصیتهای داستان را از آن میگیرد. همینطور در بسیاری وقتها اصلن ماجرایی در کار نیست که براساس آن طرح بنویسیم، یک آدمی یکجا نشسته به چیزی در گذشته فکر میکند و داستان فقط فکر کردن به همان گذشته است، پس طرح داستان به چهکاری میآید. مهمترین فایدهی طرح این است که تقریبن ته و سرِ چیزی را که مینویسیم میدانیم. مثلن میدانیم یک سرباز آمریکایی بوده که دختر نوجوانی را در انگلیس دیده و برایش نامه مینویسد (با عشق و نکبت به ازمه، سلینجر) یا مردی که کارش پیداکردن زن برای مردهای جوانی است که قصدِ ازدواج دارند، برای خاخام جوانی دنبال زن میگردد و خاخام عاشقِ دخترِ خودِ مردِ میانجی میشود (چلیک معجزه، مالامود) یا مردی به علتِ ورشکستگی از همسایهاش ی میکند و بعد سعی میکند پول را برگرداند (سارق حومهی شیدی هیل، چیور) احتمالن میشود به این نوشتههای یک خطی گفت طرحِ داستان. البته بعضی اوقات به این طرحها زمان و مکان را هم اضافه میکنند تا جزئیات روشنتری داشته باشد. سرباز امریکایی در جریانِ جنگِ جهانی دوم دختر را دیده. مردِ زنیاب در نیویورک دههی پنجاه برای خاخام دنبالِ زن میگردد. مردِ ورشکسته در حومهی نیویورک در دههی شصت زندگی میکند. همهی این زمان مکانها که به آن خط اولیه اضافه میشوند بنیاد الگویی را میریزند که میتواند تخطیهای بعدی نویسنده را بسازد
وقتی قصد سیم کشی برای تعدادی زیادی دوربین مداربسته را دارید، به مکانی احتیاج دارید که تمام کابلها در آنجا جمع شده و به دستگاه DVR متصل شوند. این مکان باید امن باشد و از هر جایی از خانه بتوان به آنجا سیم کشی کرد.
دستگاه دی وی آر شما نباید در محل هایی قرار گیرد که بتوان براحتی به آن دسترسی پیدا کرد. زیرا با سرقت دستگاه دی وی آر (DVR) دیگر شما آرشیو تصاویری ندارید که در صورت بروز مشکل بتوانید به آن دسترسی داشته باشید.
بطور مثال اتاق اسانسور مکان مناسبی برای قرار دادن تجهیزات سیستم نظارت تصویر است.
کابل های شما نباید به راحتی در دسترس باشند و اگر امنیت محیط دارای اولویت بالایی است باید برای هر دوربین مدار بسته از سیستم تغذیه مرکزی با خروجی های مجزا و دارای فیوز جداگانه استفاده کنید تا در صورت اتصال کوتاه بین قطب های مثبت و منفی سیم کشی یکی از دوربین ها ، سایر تجهیزات از کار نیفتند.
مورد مشترک در تمام پروژه های دوربین مدار بسته نیز استفاده از هارد دیسک مخصوص دوربین مداربسته بجای هارد دیسک های معمولی است. زیرا هارد دیسک های معمولی ، ضمن کاهش نرخ فریم در ذخیره تصاویر ، احتمال خرابی هارد دیسک و از کار افتادن سیستم ذخیره تصاویر را دارند که این مورد نیز بسیار مهم است.
قصه کودکانه کهن ترین شکل ادبیات است و آئین و سنتی است که از قدیم به ما هدیه شده است . ما با زنده نگه داشتن آن ، فرهنگ و داستان های یک مرز و بوم را نگاه داشته ایم . از زمانیکه انسان های نخستین در کنار آتش گرد یکدیگر می نشستند قصه گویی وجود داشته است و توسط پیران راه و رسم زندگی و مقابله کردن با سختی ها به شکل قصه و افسانه
برای کوچک و بزرگ روایت می شده است . مادربزرگ ها و پدربزرگ های ما قصه گویان ماهری بودند و افسانه های قومی و ملی را برایمان نقل می کردند . امروزه نیز قصه گویی رواج دارد اما شکل آن کمی تغییر کرده است . زندگی مدرن مادربزرگ ها را از کودکان دور کرده است و مادرها و پدر ها به خاطر مشغله ی کاری زمان کمتری را به قصه گویی اختصاص می دهند برای همین بازار قصه های صوتی داغ شده است و با یک کلیک کودک می تواند
قصه های کودکانه را بشنود و یا با تماشای یک کارتون یا تئاتر اجرای یک قصه را ببیند . بله همگی راه های آشنا شدن با داستان هستند اما تاثیر قصه گویی مستقیم با کودکان را ندارند . شاید من سخت گیری می کنم اما اگر تجربه ی قصه گویی با کودکان را نداشتم و تاثیر مثبت آن را نمی دیدم می توانستم آسان تر بگیرم . به هر جهت پیشنهاد من قصه گویی سنتی ( کلاسیک ) است که از دیرباز وجود داشته است . قصه گویی سنتی به این معنا که قصه گو در کنار بچه ها می نشیند ، آنها را لمس می کند ، به چشمانشان نگاه می کند ، در لحظه احساساتش را با آنها شریک می شود ، نیاز کودکان را می بیند ، پای صحبت های آنها می نشیند ، سوالهایشان را پاسخ می دهد ، با آنها می خندد ، می ترسد ، می گرید و بدین گونه قصه ی خود را به پایان می رساند .خوشبختانه چند سالیست که در مهدکودک های تهران قصه گویی باب شده است و ارزشی برای این سنت قدیمی قائل شده اند و ساعتی را به عنوان کلاس قصه گویی اختصاص داده اند ( البته من از حال و روز شهرهای دیگر ایران بی خبر هستم و امید دارم که قصه گویی رواج داشته باشد ) این را می دانم که در دنیا و مخصوصا اروپا قصه گویی اهمیت بسیاری دارد و آنها با انتخاب قصه های ملی ، کودکانشان را آموزش می دهند تا در بزرگسالی به فردی موفق و موثر در جامعه تبدیل شوند و بتوانند کشور خودشان را آباد کنند . قصه گنجینه ی یک کشور است . بسیاری از زبان شناسان و تاریخ شناسان بر روی قصه ها و افسانه ها تحقیق می کنند پس قصه ارزش والایی دارد و نباید نادیده گرفته شود . چند سالی است که ما شاهد گردهمایی ها و جشنواره های بین المللی قصه گویی در ایران می باشیم البته تعداد آنها فعلا اندک است ولی با کوشش ما می توانند رونق چشمگیری داشته باشند . جشنواره ی بین المللی قصه گویی کانون پرورش و فکری کودکان هر سال برگزار می شود و قصه گویان خارجی نیز در آن شرکت می کنند و قصه های مرز و بوم خود را روایت می کنند . من تاکید می کنم که از این جشنواره بازدید کنید تا با شکوه و تاثیر قصه گویی آشنا شوید و هم چنین با روایت های متفاوت آشنا شوید و اگر خود قصه گو هستید در کلاس هایتان از آنان بهره بگیرید و تمام تلاشتان را برای بهتر دیده شدن این
فرهنگ و سنت بیشتر کنید . در ادامه چند مورد از تاثیرات قصه و قصه گفتن را برای شما ذکر می کنم :
∗ قصه گویی باعث ایجاد ارتباط عاطفی بین قصه گو و شنونده ( کودکان ) می شود که از این طریق می توان با کودک رابطه ای دوستانه برقرار کرد و حرفهای او را شنید .
∗ توانایی های کودک را در زمینه های عاطفی ، اخلاقی ، اجتماعی افزایش می دهد و به او کمک می کند تا درکی از تجربه های خود در دنیا داشته باشد .
∗ بهتر گوش می دهد و دایره لغات آن گسترده تر می شود . به رشد کلامی کودک کمک می کند . ( به کودکانی که دیر زبان باز می کنند کمک بسیاری می کند )
∗ صداها ، کلمات و مفاهیم را درک و کشف می کند . کمک بسیاری به یادگیری خواندن و نوشتن می کند .
∗ با زبان محاوره و نوشتاری آشنا می شوند و به کتاب خواندن علاقه مند می شوند .
∗ در قصه ها به دنبال راه حل مشکلات خود می گردند و در دنیای واقعی می توانند با مشکلاتشان روبه رو شوند چون می دانند که قهرمان داستان از پس مشکلاتش برآمده است .
∗ با افکار ، نظریه ها ، عقاید جدید آشنا می شوند و بعد های دیگر زندگی را می شناسند .
∗ حافظه ی کودک پرورش می یابد و می تواند مطالب بیشتری را در ذهن خود به خاطر بسپارد و در آینده آنان را استخراج کند ( به اصطلاح مخزن ذهنش را پر می کند )
∗ کودکان در قصه گویی مهارت پیدا می کنند و می توانند به قصه های خود بیاندیشند و آنها را بیان کنند .
مفتخرم که کتاب ( می خواهم قصه گو شوم ) به نویسندگی اینجانب " شیدا مزکی " را به شما معرفی کنم .تمام مطالب مورد نیاز با قصه گویی ، روش ها و ابزارها ، طرح درس و داستان های ایرانی ، در این کتاب نوشته شده است . برای آشنایی بیشتر با کتاب به بخش معرفی کتاب کودک مراجعه کنید .
تمامی مطالبی که در این بخش و بخش بعدی به صورت خلاصه نوشته شده است را می توانید در این کتاب کامل و جامع بخوانید .
برای تهیه و سفارش کتاب ( می خواهم قصه گو شوم ) تماس با من بگیرید و به نشانی الکترونیکی ام پیام بدهید .
همچنین می توانید در شبکه های مجازی اینستاگرام و تلگرام به این آیدی پیام بدهید :
امیدوارم شما نیز با به کار گیری این دلایل و دلایل دیگر بتوانید روشن کننده ی راه
قصه گویی در مجموعه و یا خانه ی خود باشید . اگر علاقه مند به قصه گویی هستید با ثبت نام کردن در سایت مقاله ی چگونه یک قصه گو شویم را مشاهده و مطالعه فرمایید . ( فقط کافیست بعد از ثبت نام کردن به سایت ورود کنید )
مقاله های مرتبط را مطالعه کنید : آشنایی با شاهنامه ، صمد بهرنگی کیست
قصه کودکانه در خلاقیت و رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان
در اهمیت قصه گویی و خواندن با کودکان میتوان با نقل قولی از افلاطون صحبت را شروع کرد. افلاطون میگوید: باید پرستاران و مادران را وادار کنیم فقط حکایاتی را که پذیرفتهایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند پرورشی که روح اطفال از راه گفتن حکایات به دست میآورد، به مراتب بیشتر از تربیتی است که جسم آنها با ورزش پیدا میکند.» قصهها و افسانهها همواره در رشد و کمال ذهنی و فرهنگی انسانها مؤثر بودهاند و به نوعی زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم،
شیوهٔ کار و تولید آنها و رفتار، تفکر، احساس، مذهب، اخلاق و اعتقادات هر جامعه را نشان دادهاند.
انسانها برای فرار از ناکامیها و نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی و محرومیتهای گوناگون، آرزوهایشان را با آرامش خیال در قالب افسانهها، قصهها، متلها، ترانهها و لالاییها گفتهاند. قصه از ابتدای آفرینش تا کنون وجود داشته است و شاید نخستین
قصه، قصهٔ آدم و حوا و نخستین قصه گو حضرت آدم باشد که ماجرای رانده شدنش از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرد.
قصه گویی هم چنین به عنوان روشی برای آموزش ارزشهای
اجتماعی و اخلاقی استفاده شده است. تأکید افلاطون و ارسطو بر قصه گویی برای کودکان نیز از همین جنبه است. قصه دربارهٔ انسانها و اشیاء به صورتی متفاوت و با زبانی خوشایند، آنها را به آموختن ترغیب میکند. درون مایهٔ اصلی قصهها آرزوی انسانها بوده و هست. در واقع انسانها نیازهایشان را با زبانی ساده و قابل فهم در قصه بیان میکنند. طرح مسائل هیجان انگیز و عجیب و ظهور عوامل طبیعی، غیر طبیعی و متافیزیکی باعث میشود شنوندگان از شنیدن قصه لذت ببرند و انگیزهٔ یادگیری در آنها بیشتر شود. کودکان با شنیدن افسا نهها، اسطورهها و قصههای قومی دربارهٔ جهان و آنچه در آن است اطلاعاتی به دست میآورند و در ذهن خود، آرزوهای مطلوبشان را شکل میدهند.
تقریباً تمام افسانههای اقوام و ملل گوناگون این ویژگی را دارند. در قصه تمایلات درونی افراد تجسم خارجی مییابد و چهرهها و حوادث آن قابل فهم میشود. در طب سنتی هندو برای بیماران روانی قصهای میگفتند که مشکل خاص او را مجسم میکرد و از او میخواستند دربارهٔ آن فکر کند. در این روش انتظار داشتند وقتی بیمار به داستان فکر میکند، هم ماهیت دشواریها و گرفتاریهای آزاردهندهٔ زندگی خود ر ا بشناسد و هم راه حلی برای درمان آن پیدا کند. از میان آن چه داستان دربارهٔ ناامیدیها، امیدها و پیروزی انسان بر دشواریها و گرفتاریها میگفت، بیمار میتوانست نه فقط چارهای برای مشکل خود بیابد، بلکه هم چون قهرمان داستان راهی نیز برای بازیابی خویش کشف میکرد.
اما اهمیت قصه تنها برای کمک به رشد انسان و آموختن روشهای درست ِ زندگی نیست. قصه وقتی درمان کننده است که بیمار به جزییاتی از داستان فکر کند. جزییاتی که بیانگر مشکلات و کشمکشهای درونی و کنونی زندگی فرد است و به او کمک میکند به راه حلهای فردی برسد.
کودکی که با شنیدن قصه باور کرده است یک چهرهٔ به ظاهر نفرت انگیز و خطرناک ممکن است، به طرز سحرآمیزی تغییر ماهیت دهد و به بهترین و دوست داشتنیترین دوست و ناجی تبدیل شود (مثل داستان دیو و دلبر یا شاهزاده خانم و قورباغه) میتواند باور کند کودکی را که نمیشناسد، میتواند بهترین دوست او شود. اعتقاد به حقیقت قصه به او جرئت میدهد در نخستین برخورد با یک کودک ناشناس خود را کنار نکشد. قصهها هم شادی آفرینند و هم آموزنده. در قصهها از واژههایی استفاده میشود که کودکان را تحت تأثیر قرار میدهد. اما بهترین شیوهٔ قصه گویی کدام است؟ در این زمینه، روشهای متفاوتی هست.
از جمله این که لازم است بعد از گفتن هر قصه یا هنگام قصه گویی به کودک فرصت دهیم به قصه فکر کند و دربارهٔ آن حرف بزند. این روش از نظر عاطفی و عقلی برای کودک بسیار مفید است. برای این که داستان توجه کودک را جلب کند بهتر است سرگرم کننده باشد و کنجکاوی او را برانگیزد. هم چنین لازم است تخیل کودک را فعال کند و به او کمک کند توانایی ذهنیاش را افزایش و احساساتش را توضیح دهد.
بهتر است داستان با همهٔ جنبههای شخصیتی کودک ارتباط داشته باشد و از نیازهای کودکانه وی سوء استفاده نکند. قصه باید نیازهای درونی کودک را جدی بگیرد و اعتماد او را به خود و آیندهاش تقویت کند. آگاهی دادن به کودک دربارهٔ دنیایی که در آن زندگی میکند، پرورش عادتهای مفید و ایجاد عزت نفس و حس استقلال طلبی و گسترش خلاقیت از مهمترین هدفهایی است که در قصه گویی برای کودک دنبال میشود. با خواندن قصه و بازگویی آن، نیروی بیان و تکلم کودک رشد پیدا میکند و بر دایرهٔ لغات و اطلاعاتش افزوده میشود. آیدن چمبرز در کتاب گفت و گو دربارهٔ کتاب در این باره میگوید: یک شب که هوا تاریک شده بود، نوهٔ پنج سالهٔ دوستم به دیدن او آمد. این دختر از خانهشان تا خانهٔ پدر بزرگ تنها آمده بود. برای رسیدن به خانهٔ پدر بزرگ (دوستم) باید از راه ِ باریکی از میان درختان میگذشت.
پدر بزرگ پرسید: نترسیدی که تنها آمدی؟» دختر جواب داد: نه، نه، پدر بزرگ، تمام راه برای خودم داستان شنل قرمزی را تعریف کردم!» کودک با خواندن یا گوش سپردن به قصه بر توجه و دقتش به پیرامون خود میافزاید و دربارهٔ هر موضوع و پدیدهای فکر میکند.
او از این راه مهارتهایی مثل خوب دیدن، خوب شنیدن، پرسیدن و به دنبال پاسخ بودن را به دست میآورد. در این میان وظیفهٔ بزرگسالان تنها ایجاد اشتیاق به خواندن در کودکان نیست. بلکه آنها باید برای تداوم خواندن در گروههای سنی برنامههایی را پیش بینی کنند تا عادت به خواندن در درون کودک، پایدار و نهادینه شود. کتابهایی که برای کودکان انتخاب میشود باید جذاب، عمیق و شیرین باشند و با تجربهها، نیازها، علایق و تواناییهای آنها هماهنگ باشد و به کنجکاویها و آرمانهای بلند پروازانهٔ آنها پاسخ دهد. کتاب مناسب، تخیل کودک را تقویت میکند و بر تجربههای او میافزاید. به او لذت میدهد و او را به خواندن علاقه مند میکند.
اما چه کسی باید برای کودک بخواند و به او خواندن یاد بدهد؟
بدیهی است آموزش خواندن به کودک، کاری مشترک بین مدرسه و والدین است. وظیفهٔ والدین تنها این نیست که برای کودک کتاب را بلند بخوانند یا به او الفبا یاد بدهند. بلکه آنها باید کودکان را به خواندن علاقه مند کنند، بر پیشرفت خواندن کودکان نظارت کنند و راهنمای آنها باشند. نقش خانواده از گهواره و لالاییها شروع شده و در مراحلی که دایرهٔ فعالیتهای حسی ـ حرکتی کودک گسترش مییابد، بازی ـ ترانهها بر لالاییها اضافه میشود. ادبیات هر قومی پر از اشعار و ترانههایی است که در سنین ابتدایی و از راه گوش، کودک را با صداها و ساختمان شعر وقصه آشنا میکند و لحظههایی لذت بخش برای او خلق میکند.
از جمله مهمترین پیامدهای داستان خوانی، نزدیک کردن اعضای خانواده به یکدیگر است. در این جا خواندن برای کودک به یک جریان اجتماعی تبدیل میشود. زیرا او در معرض اطلاعات گوناگون در مورد جامعه، مردم و رویدادهای اجتماعی قرار میگیرد. وقتی پدر و مادر برای او کتاب میخوانند در واقع به او الگو میدهند. بردن کودکان به نمایشگاهها و فروشگاههای کتاب به آنها فرصت میدهد بین کتابها بگردند و با کمک بزرگترها کتابهای مورد علاقهٔ خود را پیدا کنند. هم چنین عضو کردن کودکان در کتابخانههای عمومی از وظایف پدر و مادرهاست. وقتی کودک خواندن را یاد گرفت وبرای خواهر یا برادر کوچکتر یا پدر و مادرخود داستان خواند، حس اعتماد به نفس در او تقویت میشود. با این همه، کودکان هر قدر هم در خواندن توانا شوند و مهارت پیدا کنند هنوز نیاز دارند کسی برایشان کتاب بخواند. برای کودک مفهوم خواندن چیزی فراتر از تلفظ کلمات است.
همچنین شنیدن داستان به شکل گروهی بسیاردلپذیرتر از تنهایی خواندن آن است. در این جاست که نقش مدرسه و خواندن به صورت گروهی مطرح میشود. مدرسه با برنامه ریزی صحیح، کاری را که از خانه شروع شده است میتواند پی گیری کند. مدرسه اولین جایی است که کودکان را به طور رسمی با خواندن و متون مکتوب آشنا میکند. البته شکل گیری عادت به مطالعه در مدرسه و گسترش آن به نظام آموزشی بستگی دارد. در این میان، نقش مهم و اساسی مدرسه در ایجاد کتابخانه را نباید فراموش کرد. لازم است کتابخانهٔ مدرسه، انواع مواد چاپی و غیر چاپی را با توجه به هدفهای آموزشی و نیاز دانش آموزان و آموزگاران تهیه کند. در کتابخانه فعالیتهای جمعی زیادی را میتوان انجام داد، از جمله برگزاری جلسههای بحث و گفت و گو و نقد. نتیجهٔ این فعالیتها ایجاد عادت به مطالعه در کودکان است که به تدریج صورت میگیرد. کودکان آن چه را میخوانند با زندگی خود مقایسه میکنند. در واقع کتاب دید شخصی کودکان را نسبت به زندگیشان شفاف میکند و برای آنها دریچهای میگشاید که از آن میان میتوانند زندگی دیگران را ببینند، بررسی کنند و دربارهٔ آن حرف بزنند. تحقیقات نشان داده است کودکانی که از دورهٔ آمادگی و پایهٔ اول دبستان برایشان کتاب خوانده و قصه گفتهاند، در پایهٔ ششم در خواندن و نوشتن از بهترین دانش آموزان بودهاند.
آنها زبان و بیان نوشتاری روانی داشتهاند و مهارت آنها در استفاده از حروف ربط و جملههای وابسته برای سازگار کردن مطالب و افکار خود چشمگیر بوده است. بررسی کتاب، برپایی نمایشگاههای موضوعی، برگزاری دورههای کوتاه مدت آموزشی برای بالا بردن مهارتهای هنری هم چون نویسندگی، نقاشی، خطاطی، مجسمه سازی، موسیقی، قصه گویی و کارهای دستی و هنری، از دیگر فعالیتهای مؤثر در بالا بردن توان کودکان است. بهترین کتابهایی که کودکان را به بلند خوانی تشویق میکند کتابهایی است که تکرار زبانی دارد. کتابهای تصویری بدون متن هم برای تمرین قصه گویی و تقویت زبان گفتار و نوشتار مناسب است. هر کتابی میتواند کودک را به آفریدن قصهٔ خودش تشویق کند. اما قصه و قصه گویی، کار کرد مهم دیگری نیز دارد که شاید کمتر به آن پرداخته میشود. قصه بهترین وسیله برای فهم بزرگترین آثار ادبی و هنری است. لوئیس مک نیس، نویسندهٔ انگلیسی میگوید: قصههای واقعی همیشه برای من معنای بسیاری داشتهاند. حتی وقتی دبیرستان میرفتم و اعتراف به آن باعث رسواییام میشد. من از مطالعهٔ داستانهای عامیانه مثل قصههای هانس کریستین اندرسن، اسطورهها و داستانهای ملل اروپای شمالی، آلیس در سرزمین عجایب و کودکان آب شروع کردم و دوازده ساله بودم که با مطالعهٔ شهبانوی سرزمین پریان گامی به سوی پیشرفت برداشتم.»
قصهها بر خلاف شکلهای دیگر ادبیات، کودک را در راه کشف هویت و معنای زندگی خویش هدایت میکند. قصه به کودک میآموزد برای ادامهٔ تکامل شخصیت فردی چه تجربههایی ضروریاند. قصه به کودک قول میدهد اگر شجاع باشد و در راه این تلاش ِ طاقت فرسا و مهیب قدم بردارد، نیروهای خیر اندیش و نیکوکار به کمکش میآیند و موفقیت او حتمی خواهد بود. قصهها به کسانی که بز دل و تنگ نظرند و کوشش نمیکنند هویت خویش را بیابند، اخطار میکنند که ناچار خواهند شد به یک زندگی ملال آور و یکنواخت قناعت کنند.
البته اگر به سرنوشت بدتری دچار نشوند. اسطورهها، داستانهای مذهبی و قصهها، نیروی تخیل کودک را تغذیه و تقویت میکنند. این گونه داستانها به مهمترین پرسشهای کودک پاسخ میدهند و عامل مؤ ثر و مهمی در تربیت اجتماعی آنها هستند. دریغ که این داستانها از کودکان امروز گرفته شده است و به صورت ابتر، در فیلمها و سریالها نشان داده میشوند و امکان پرورش تخیل را از کودکان میگیرند. ادبیات به شیوههای گوناگون باعث رشد عاطفی کودکان میشود.
داستانهای علمی – تخیلی، آنها را به تأمل و اندیشه در بارهٔ آینده وا میدارد. داستانهای واقع گرای نو کودکان را نسبت به شناخت انسان امرزی و رابطهاش با محیط زیست کنجکاو میکند. کودک به کمک ادبیات با شیوههای برخورد انسانها و دشواریهای زندگی خود آشنا میشود و از شخصیتهای داستانها میآموزد چگونه گرفتاریهای مشابه را رفع و احساس دیگران را درک کند. با الهام از همین تجربههاست که کودکان به نوشتن یا بازگو کردن قصههایی ساخته و پرداختهٔ ذهن خود یا اجرای نمایش بر انگیخته میشوند. جورج شانون میگوید: انسان در دوران کودکی به ارزشهای ادبیات دست مییابد و تأثیر عمیق آن در بزرگسالی پدیدار میشود.» خواندن و آشنایی با ادبیات بر کودکان اثرات متفاوتی دارد، چنان که جون گلیزر میگوید: ادبیات در رشد عاطفی کودکان سهیم میشود. سهم ادبیات در بروز احساسات و عواطف و به دست دادن تصویری از این احساسها و شناسایی آن است.» کودکان نسبت به آن چه میخوانند واکنش نشان میدهند. واکنشهای کودکان نسبت به ادبیات از پیدایش و پیشرفت عوامل متفاوتی تأثیر میپذیرد و رشد و پرورش زبانی، شناختی، اجتماعی و اخلاقی در کودکان بر شیوهٔ برداشت آنها از یک داستان تأثیر میگذارد.
باورها، انتظارها، مهارت خواندن، موقعیت اقتصادی، اجتماعی، جنس، سبک فردی خواننده در خواندن او و اثر پذیریاش دخالت دارند. معمولاً متنهای ادبی ساختارهای روایی متفاوتی دارند از نسبتاً ساده در قصههای عامیانه تا طرج های تودرتو، مفصل و بلند در رمان با درونمایه های در هم پیچیده، شخصیت پردازیهای مشروح و زبان پیچیده. هر گونهٔ ادبی ویژگی منحصر به فردی دارد و کارکردی متفاوت. کتابها در انواع گوناگون به کودکان امکان میدهند انگیزههای شخصی و انگیزههایی را که بر دیگران تأثیر دارند درک کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند.
منابع:
۱-شناخت ادبیات کودکان: گونهها و کاربردها. دونا نورتون. مترجمان: منصوره راعی، ثریا قزل ایاغ ودیگران. تهران: نشر قلمرو.۱۳۸۲
۲-افسون افسانهها، برونو بتلهایم، ترجمهٔ اختر شریعت زاده، تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۱
۳-برایم بخوان. برنیس ای. کولینان، ترجمهٔ فاطمه امین ناصری، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.۱۳۸۲
۴-Straight Talk About Reading,Susan L.Hall and Louisa C.Moats.Published by Contemporary Books. -
۵- هنر و فن قصه گویی. الین گرین. ترجمه: طاهره آدینه پور. تهران: انتشارات ابجد.۱۳۷۸ ترجمه و تدوین: فرمهر منجزی
درباره این سایت